طلبگی های همسر یک طلبه

امام على علیه السلام : حق ، راه بهشت است و باطل ، راه جهنم و بر سر هر راهى دعوت کننده اى است .

طلبگی های همسر یک طلبه

امام على علیه السلام : حق ، راه بهشت است و باطل ، راه جهنم و بر سر هر راهى دعوت کننده اى است .

مشخصات بلاگ
طلبگی های همسر یک طلبه

به خانه ی مجازی همسر یک طلبه خوش آمدید . قدم کلیک هایتان بر چشم ...
از وقت تان برای خنده استفاده کنید ؛ زیرا خنده موسیقی و آهنگ روح است .

آخرین مطالب

ازدواج - خواستگاری 2

پنجشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۱۷ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

همان طور که گفتم آقا طلبه از والدینم اجازه خواستند تا برای آشنایی بیشتر با هم صحبت کنیم . هم کلام شدن با یک نامحرم ؛ البته نامحرمی که قرار بود در مورد خصوصیات زندگی و تفکرات و عقایدمون بیشتر بدونیم کمی مشکل اما جذاب به نظر می رسید .

جذاب نه از این جهت که نامحرم اند نه ؛ جذاب از این جهت که می خواستی نیمه ی وجودت را در او جستجو کنی . آیا او همانیست که سرنوشتت را با خود رقم می زند ؟؟

به در خواست مادر آقا طلبه و اجازه والدین به اتاق کوچکی که بیشتر اوقاتم را در آن می گذراندم ، وارد و چند لحظه ای منتظر ورود آقایی به اتاق شدم  . از جایی که دختر مغروری بودم اولش از تاخیر ایشون ، اذیت شدم اما بعد که متوجه شدم دلبل تاخیر ، اجازه از پدر و مادرم بوده در واقع اولین تیک مثبت رو به لیست ارزش هام اضافه کردم . آقا طلبه وارد اتاق شدند و سلام و احوال پرسی خیلی مودبانه . من که تا اون لحظه زیاد تمایلی به این خواستگاری نداشتم و قبلش با خودم عهد کرده بودم فقط در حد یکبار دیدن و بی خیال شدن خانواده این دیدار حاصل بشه . الان دیگه با دیدن ادب ایشون در اول کار کنجکاوتر هم شدم . حالا وقت آشنایی بود .  اینجا حقیقتا جای دل دادن و قلوه گرفتن نیست . جای احساسی برخورد کردن نیست . جای شوخی گرفتن اصل موضوع نیست . جای سرسری گذشتن نیست . اینجا بحث سرنوشته ، آینده است . باید قرص و محکم پای تفکرات و عقاید و اصل وجودیم می موندم و احساسی برخورد نمی کردم و باشه ، حالا درست میشه و میریم زیر یک سقف بهم عادت میکنیم رو میگذاشتم کنار .

باید واقعیت ها گفته بشه . باید ظرفیت ها سنجیده بشه . باید اینکه آیا میتونیم هم کفو باشیم مشخص بشه . باید به این فکر کنیم بحث یه عمر زندگیه نه یک روز و دو روز.

خوب قبلا شنیده بودم در مراسم خواستگاری باید دختر و پسر روبه روی هم ننشینند ، طوری باید بنشینند که چشمشون تو چشم هم زیاد نیوفته چراکه باعث میشه احساس غلبه کنه و با عقل و منطق تصمیم گرفتن مشکل بشه. به خصوص دختر و پسر مذهبی که تا حالا با یک نامحرم اون هم توی اون شرایط با هم ، هم کلام نشدند ، حتما مشکل ساز میشه.  دفترچه سوالاتم  رو از روی میز کامپیوتر برداشتم و طوری که رو به روی ایشون نباشم با تعارف ایشون برای نشستن ، نشستیم.

استرس امونم رو بریده بود . آقا طلبه گفتند اول شما شروع می کنید یا من ؟ با صدایی ضعیفی گفتم شما بفرمایید. آقایی که دفترچه من رو مشاهده کردند و لیست سوالاتم رو . گفتند اول شما سوال بپرسید تا من جواب بدم و بیشتر با فضای من آشنا بشید . 

اولین سوالم این بود که : لطفا در مورد خودتون و خانوادتون بیشتر بگید. اینکه اهل کجایید و چیکار می کنید؟

+ البته قبل اینکه اجازه خواستگاری صادر بشه مامانم ، دایی کوچیکه و داداشم رو راهی گناباد کردند تا برای تحقیق اولیه ، آشنایی کلی از شهر و خانواده و وجهه ایشون و خانواده در شهر اطلاعاتی کسب کنند تا اگه درصدی احتمال خوب بودن هست ، اجازه داده بشه . داداش و دایی که به گرمای گناباد عادت هم نداشتند ، غربت شهر رو به جون خریدند و راهی گناباد شدند . از سوپرمارکت سرکوچه تا روحانی محله که اتفاقا خونشون روبه روی خونه آقا طلبه بود و هم محله ای ها و اهل مسجد و ... 

نتیجه تحقیق اولیه هم این شد که مادرشون بسیار آدم متین و با وقاریند ، پدرشون خوب و معمولی اند ، آقا طلبه و اهل منزل هم اهل آبرو و با شخصیت .smiley

بعد سوال من ، دیدم آقایی یک جزوه مانندی و دو کتاب رو از کاور بیرون گذاشتند. ایشون اول توضیح مختصری نسبت به شغل ، تحصیلات و خصوصیات اخلاقی و سن و ... خانواده و فامیل نزدیک یعنی عمو ، دایی ، عمه ، خاله دادند .

سپس ویژگی اخلاقی ، سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی خودشون و معیارهای انتخاب همسر ، ویژگی همسر ایده آل و خانواده ایده آل ، انتظاراتشون از همسر آینده ، آلرژی های جسمی و روحی ، فضای فرهنگی و آداب و رسومشون و ... رو خیلی دقیق بیان کردند.

در بین بیاناتشون متقابلا از من هم در این موارد سوال هایی پرسیده می شد . 

این قدر کامل همه موارد رو توضیح میدادند که حقیقتا جای هیچ سوال و پرسشی باقی نمی موند . 

ایشون در همون جلسه اول که حدود دو ساعت و چهل و پنج دقیقه طول کشید جواب تمام سوال های جلسه اول و دوم من رو دادند . 

به نظرم خیلی صادقانه می یومد . کم کم داشت باورم میشد که نیمه ی من میتونن ایشون باشن . تفاهم و تشابهات بسیار بود . 

وقتی نسبت به مهارت ها و توانایی هاشون می گفتند و متقابلا از من هم پرسیدند ، با غرور گفتم من مدرک درجه دو کامپیوتر دارم . لبخندی زدند و چیزی نگفتند . بعدکه عقد کردیم فهمیدم که ایشون چه مهارت های کامپیوتری دارند که من انگشت کوچیکه ی ایشون بودم . sadاز این تواضع خیلی خوشحال شدم .

گاهی که از خودشون تعریف می کردند می گفتم : بوی غرور میاد ایشون یکبار ادکلونشون رو از جیبشون در آوردن و به فضای اتاق پاشیدند و گفتند دیگه بوی غرور نمی یاد . این حرکتشون برام جالب بود. حقیقتا انگار مهره مار دارند برای همه دلنشین اند و مهرشون به دل ها خیلی زود میشینه .

+ گاهی حسودیم میشه و دلم نمی خواد تو چشم کسی شیرین بشه . و با این شیرین شدن ها بدجور دلم شور میزنه ...

وقتی صحبت طولانی شد البته از نگاه افرادی که بیرون اتاق بودن و الا ما که هر چه قدر هم که صحبت می کردیم برای یک عمر زندگی بسیار کم هم بود . و به قول آقایی الان ما مهم هستیم تا جایی که سوالی باشه ادامه میدیم . برادرشون مدام پیام می دادن که دیر شد ، بسه بیا بیرون زشته ، گفتم : موقعی که با کسی هم بحثید لطفا گوشیتون رو خاموش کنید و حواستون فقط به طرفتون باشه . این عقیده من بود و خیلی رک عقایدم رو بیان می کردم . ایشون هم همراهشون رو خاموش کردند.

بعد پایان بحث ، ایشون گفتند من احساس می کنم عقاید و رفتار و تفکراتمون شبیه به همه من تا اینجا موافق این وصلت ام نظر شما چیه ؟

من که انتظار چنین سوالی رو نداشتم گفتم . من نیاز به فکر کردن بیشتری دارم . بله تا اینجا مشکلی نیست اما هنوز باید با خانواده مشورت کنم . ایشون می خواستن یه جواب مثبت کلی از خود من بگیرند تا خیالشون راحت بشه .

+ البته آقا طلبه تحقیقات زیادی قبل مطرح کردن موضوع خواستگاری نسبت به من و خانوادم انجام داده بودند و الان تحقیقاتشون تا حدودی کامل شده بود . 

در آخر از ایشون پرسیدم من یادم نمیاد شما رو جایی دیده باشم ، دلیل انتخاب من برای شماچی بوده ؟ آیا من رو دیده بودید ؟

ایشون گفتند که بعدا دلایلش رو خواهم گفت .

خلاصه اینکه جواب مهمترین سوالم رو ندادند اما بعد ها فهمیدم که دوست مشترک خودشون و داداشم ، که قبلا به خونمون اومده بودن من رو به ایشون پیشنهاد دادند و در کل من هنوز هم در خماری جواب این سوال به سر می برم . نمیدونم چرا آقایون در جواب دادن به این سوال طفره میرند شاید هم از غرورشونه .

خلاصه مبنای اصلی آشنایی ، رفاقت داداش با این جماعت بود . 

به دلیل فاصله مسافتی زیاد، قرار شد بقیه سوالات و ابهامات و آشنایی از طریق ایمیل برطرف شود . حدود یک ماه از طریق ایمیل و یک ساعت مکالمه تلفنی با هم در ارتباط بودیم . 

برگ برنده من داداشم بودند که با آقایی در یک مدرسه درس می خوندند . جزئیات رو از داداش می پرسیدم . طی اون مدت هر سوالی که به ذهن می رسید پرسیده میشد و جواب هم خوب و مثبت بود . یه جایی بود که واقعا شک کردم و گفتم چرا همه چیز مثبته ؟ چرا هیچ نکته منفی پیدا نمیشه ؟ گوشی رو برداشتم و به داداش زنگیدم . گفتم من میترسم . نگرانم . چرا همه چیز مثبته . ایشون گفتند اره من هم نگرانم و شک دارم . دیگه به خدا توکل کردم و تحقیق رو ادامه دادم . به هر حال این اسنرس ها طبیعیه دیگه ...

+ از مطالبم این طور برداشت نشه که آقایی کاملا معصوم اند و بدون عیب . هر انسانی دارای معایبیست . یکی زیاد و دیگری کم . آقایی جزء دسته دوم اند  خدا رو شکر . 

اینجور فکر نکنید که وقتی با یک طلبه ازدواج می کنید پس او چون طلبه است باید بدون عیب باشه . البته طلبه باید سعی کنه با فرد عادی از لحاظ اخلاق و عفاف و تفکرات بالاتر و مثبت تر باشه . باید گرایش اش به اسلام و احکام اسلامی بیشتر باشد . باید الگو باشد . باید سعی در سازندگی نفس داشته باشد . باید بارها و بارها خود را تنبیه کند تا رشد و تعالی یابد. باید با عمل اش و نفس اش و عقایدش و عزم و اراده اش به سمت الهی راه گشا باشد . بوی الهی داشته باشد . مجذوب قلب ها باشد و پیوند دهنده قلب ها به حقیقت هستی .

از افراط و تفریط بپرهیزد . به گوش باشد که نکند با امر به معروف و نهی ااز منکر نادرست و نا آگاهانه کسی را از راه درست به بیراهه کشاند. متواضع و خوش خلق باشد . خود برتر بینی و غرور را کنار بگذارد . دلسوز و هدف گرا باشد . در یک کلام خدا را با همه ی وجود لمس کند تا عشق الهی از او به من گنه کار تزریق شود . crying

در همون جلسه خواستگاری ایشون دو کتاب در باب خواستگاری به من دادند تا در همین مدت ، بخونم و اطلاعاتم بیشتر بشه که یکی ار اون ها رو خودم قبلا تهیه کرده بودم . این عمل فرهنگی شون هم تیک و هزار تا لایک داشت حقیقتاyes . درد جامعه ما از کتاب نخوندنه ...

اشتباهی که کردم این بود که در همون جلسه اول در مورد مهریه پیشنهادی با ایشون صحبت نکردم که این مشکل ساز شد . بنا دارم در قسمت بعد در این مورد صحبت کنم .

اگه تا اینجا سوالی هست از باب تجربه پاسخگو خواهم بود . ان شاالله مفید واقع بشه .

فی امان الله 

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

ب ن : 

  • در خواستگاری ، هنگام صحبت کردن با خواستگارتون طوری بنشینید که رو به روی یکدیگر نباشید یا به اصطلاح چهره به چهره نباشید 
  • اگر ملاکی برای انتخاب همسر دارید که براتون مهمه حتما و حتما مهم باشه ، احساسی برخورد نکنید چون بعدا مشکل ساز میشه
  • حتما سعی کنید قبل ازدواج مطالعه داشته باشید ( کلا کتاب خوانی در هر زمینه ای مفید هست )
  • چند جلسه خواستگاری انجام بشه تا آشنایی بیشتر حاصل بشه 
  • تا جایی که ممکنه با همشهری ازدواج کنید به دلیل اختلاف فرهنگ و آداب و رسومات 
  • انتظارات حتما بیان شود
  • اگر ممکنه همراه با خانواده ها ، برای یکبار هم شده به بهانه تفریح جهت شناخت خلقیات به پارکی یا ... بروید .
  • از لحاظ ظاهر ، طرف مقابلتون رو خوب ببینید بدون هیچ خجالتی ( چون این حق رو خداوند به طرفین داده )

 

 

 

  • همسر یک طلبه

نظرات  (۱۵)

ممنون. خوب بود : )
عیدتون هم بسیار مبارک و التماس دعا.
یا علی
  • فاطمه خانوم
  • سلام خوبى آبجى؟شماخودت طلبه اى؟آقات سال چندم حوزس ؟ملبس شدن؟شماقبلأتوخونوادتون طلبه داشتین؟؟؟...خب گفتى سوال بپرسیم دیگه؟!!
    پاسخ:
    سلام علیکم خانم عزیز
    الحمدالله ، شما خوبید؟
    نه بنده طلبه نیستم . فارغ التحصیل دانشگاهیم
    ایشون ان شاالله مهر ماه سطح دو حوزه میشن . 
    خیر هنوز ملبس نیستنن 
    بله عمو طلبه بودن و عمرشون رو دادن به شما .
    و داداش هم ان شاالله سطح دو 
    یا علی

  • فاطمه خانوم
  • آبجى میشه بیشترازمشکلات وسختیها ومحدودیت هاى
     زندگى بایه طلبه بگى؟؟؟
    پاسخ:
    سلام علیکم
    چشم ، فقط لطفا آدرس وبلاگ یا ایمیل برام بنویسید تا براتون ارسال کنم 
    یا علی
  • ان شاالله طلبه اینده:-)
  • خب سن خودتونو اقاتونم بگید.سواله دیگه میاد تو ذهن ادم:)
    پاسخ:
    سلام علیکم
    سن ملاک نیست بزرگوار ، ملاک بزرگ منشی و کسب معرفت است ...
    جوانی المثنی ندارد
    دریابیم لحظات جوانی را
    میدونید چقـــــــــــــــــــتدر کتاب در این زمینه خوندم :))
    حیف که ادکلون نیست بزنم تو هوا
    پاسخ:
    سلام علیکم
    عججججججب
    سلام.ما که توی خانوادمون طلبه نداریم ولی ادمای مومن وباشخصیت وبسیجی و.و.و.و.وخیلی داریم
    من نیت کردم که خدایا شوهر ایندم چجوریه.بعد چشامو بستم وقرانو باز کردم ایه ی 35تا38احزاب اومد....نمیدونم منظورش چی بود تفسیرش چی بود شما میدونید؟میشه واسم بپرسید؟
    پاسخ:
    علیکم السلام
    مومن بودن شرطه نه طلبه بودن
    ان شاالله خداوند همسری پاک سرشت و مومن به شما عطا کنه
    استخاره گرفتن شرایط داره و تفسیر دونستن کار عالمان در این زمینه است .
    از روحانی محله می توانید بخواهید بعد از تلاش برای هر امری ، برایتان استخاره بگیرد .
    اینجور که شما چشمانتان را ببندید و قران باز کنید و نیت تا که آینده و شوهرتان را اینجوری بشناسید اصلا کار درستی نیست .
    خداوند به انسان عقل داده تا برای انجام هر کاری اول فکر کند بعد تحقیق کند و... با گوش و چشم باز
    بعد از همه ی این ها به خداوند توکل کند و استخاره بگیرد نه اینکه هنوز فکرو تحقیق نکرده همه چیز را به گردن خداوند بندازد
    مهربانم همیشه رضای خداوند مقدمه کارتان باشد و سپس سعی و تلاش
    ان شاالله که مانا و پایا باشید
    محتاج دعای عاقبت به خیری شما هستم .

    یه سوال دیگه.
    شما کار هم میکنید؟شغلتون چیه؟کلا مطالعه چقد دارید؟
    پاسخ:
    بنده هنوز قصد ادامه تحصیل دارم و حالا حالا ها هم درس خواهم خواند اما در طی سه سال آینده قصد بر شاغل بودن دارم
    به هر حال هر چه خدا خواست همان می شود
    مطالعه متاسفانه کم دارم اما این را در خود می بینم که روز به روز بیشتر شود .
    فی امان الله
    خیلی ازتون خوشم اومد.اصلا تمام ویژگی و رفتار وافکارتون مثل منه .اصلا کپی برابر اصلیما....دقیقا هم انتظار همین جوابو داشتم....از بس بعضی همسرای طلبه ها و بعضی ادمای مذهبی گوشه گیرن واصلا توی اجتماع نیستن.واقعا خوشحال شدم که یکی مثل شما دیدم...
    یعنی اون خانوما موقع مجردی کلی فعالن .و.و.و ولی تا مزدوج میشن دیگه هیچی درصورتی که باید برعکس باشه.یعنی من تو اجتماع باشم ودرصورت مزدوج شدن هم با یه پشتیبان قوی وحامی بزرگ حضور فعال تری داشته باشم
    البته بگم که متنفرم از خانومایی که شغل هایی دارن که ازخونواده دورشون میکنه
    پاسخ:
    بله همین طوره
    با شما موافقم .
    من همیشه ان شاالله حضور فعال خواهم داشت .
    یعنی بعد از سه سال دیگه دیگه نمیرید سرکار؟
    پاسخ:
    من گفتم الان شاغل نیستم و محصل ام . تا سه سال دیگه هم ، فقط درس می خونم و بعداز سه سال ، هم شاغل میشم و هم ادامه تحصیل ان شاالله
    سلام.من یه کتابچه خوندم اسمش حجاب عزت است یا اسارت.اصن ته دلمو خالی کرد این کتاد.چقد برنامه ریزی کرده بودم واسه ساختن یه جامعه امام زمانی عجیب زوقمو کووووورر کرداااا...شما هم خوندیدش؟؟؟اگه نه تا براتون چند قسمتشو تایپ کنم.
    پاسخ:
    سلام بانو
    نه نخوندمش
    اگه زحمتی نیست ، بله لطفا برام بفرستید به خصوص اون قسمت هایی رو که ته دلتون رو خالی کرده . خوندنش باید جالب باشه .
    راستی شما قراره با یک آقا طلبه ازدواج کنید ؟
    اگه این طوره لطفا مطالعه زیاد داشته باشید .
    نمیگم ازدواج با طلبه مشکله و همین طور نمیگم آسونه . به هر حال مسولیت هایی براتون ایجاد میشه . به شما نگاه دیگه ای میشه و باید خیلی افکار و عقایدتون رو گسترش بدید .
    به نظرم که یه جور رشد و تعالیه . آزادی ها ازتون گرفته نمیشه بلکه بیشتر هم میشه ، آزادی در بیان و اندیشه و عقاید . در هر صورت این ها همه بر می گرده به طرف مقابلتون و تفکراتشون حتما با ایشون در مورد تفکرات و آزادی ها و عقایدتون و خلقیات و... همه ی مسائل صحبت کنید .
    طلبه ای هست که مانع درس خوندن همسرشه و میگه خانم مسولیتش تربیت فرزنده و طلبه ای هم هست که میگه باید تحصیلات عالیه داشته باشید و همچنین به روز باشید .
    باید ببینید با کدوم میتونید بسازید .
    با این تفکر که طلبه نباید هیچ مشکلی داشته باشه یا اینگه خالی از گناه باشه ، با او ازدواج نکنید . چرا که او هم یک انسان معمولیه . معصوم نیست و احتمال دچار خطا شدن داره . ان شاالله که همه ی طلبه ها فضیلتشون بیشتر باشه ...

    یه مطلب خوندم ببینیدش::::امام علی در وصیت نامه ای به امام حسن (ع)میفرمایند::بدان دردانشی که سودی نباشد خیری نیست وعلمی که به حقیقت راه ننماید در اموختن ان فایده ای نیست..
    خب به نظر شما  همین ریاضی فیزیکی که ما میخونیم ایا در حصر همین علم قرار نمیگیره؟همین درسای مدرسه...
    یه بزرگی میگفت اصلا این علمی که ما میخونیم علم نیست.علم درس دینه
    خب حالا یعنی ما این همه درس میخونیم واسه کنکور و....یعنی همش کشکه؟یعنی خدا به خاطرش بهمون پاداش نمیده؟یعنی اون علمی نیست که بهش میگن عبادت؟
    یعنی فقط حوزه علمش خداییه؟
    اصلا من نمیخوام درس بخونم.به خدا خسته شدم دیگه..مدرسه که بودم یکی از اموزش وپرورش اورده بودن برامون صحبت کنه(فوق العاده مذهبی بود)میگفت شما نباید درس بخونید باید برید حوزه
    خب ما دخترای مذهبی میدان رو خالی کنیم.دانشگاه رو خالی کنیم چه بر سر جامعه میاد؟
    اصلا بچه شیعه باید درس بخونه شیعه ای که امام محمد باقر رو داره که جابربن حیان پدر علم شیمی رو تربیت کرده...یعنی علم امام باقر علم نیس؟شاید برا مردا علم باشه برازن ها نباشه.برا زن ها قران و و وعلم باشه
    اصلاگــــــــــــــــــــــــــــــیج شدم.خدایا منو بردار من که یه دختر مذهبیم باید بیشتر از اونی که بویی از اسلام نبرده درس بخونم تا شیعه و کشورمو شهرمو سرافرازکنم.بهم نگن بی سواد.بچه هام بهم افتخارکنن..مادرمومن من بیشتر از اونی که بی ایمانه ارزش اینو داره که دخترش توی کنکور رتبه بیاره.واسش افتخار بشه...نظر شما چیه؟
    اون کتاب رو هم که بهتون گفتم امشب میام تایپ میکنم...الان هم روزه ام هم میخوام برم درس بخونم.اینو دوباره بخونم هم سرم درد میگیره هم ذوق درس خوندنم کور میشه....
    پاسخ:
    سلام خانمی
    امام علی (ع ) درست فرمودند : "در دانشی که سودی نباشد خیری نیست "
    ببینید اگه من روز نامه وار درس بخونم و هیچی از درس متوجه نشم و فقط به نیت قبولی تلاش کنم و از اون درس نتونم توی زندگیم ، به نفع جامعه و برای حل مشکلی استفاده کنم در واقع اون درس خوندن هیچ سودی نداشته جز اینکه خودم رو فریب دادم . من وقتی درس پترس فداکار رو می خونم ، اگه بخوام فقط به نیت گذروندن اون درس باشه خوب واقعا ضرر کردم اما اگه بخواد به نیت این باشه که من از این درس نتیجه بگیرم خوب در زندگیم به کار می گیرم و سود زیادی هم خواهم برد . از پترس یاد گرفتم که با انگشت کوچک هم می شود کارهای بزرگی کرد حال انسان با این قدرت بزرگی که خداوند به او داده ، چه کارها که نمی تواند بکند .
    پس درس می خوانم تا از تک تک چیزهایی که یاد می گیرم بزرگترین منفعت رو کسب کنم .
    " علمی که به حقیقت راه ننماید در آموختن آن فایده ای نیست "
    بله باز هم درست فرمودند . اگه من فرمول های فیزیک و ریاضی و شیمی رو بخونم و از کنارش بگذرم در حقیقت من ضرر کردم . مهندس های ما دقیقا از همین فرمول ها دارند کشفیات زیادی رو انجام میدن . مهندس ها در زمینه های مختلف ، صنایع غذایی ، انرژی هسته ای ، مکانیک ، جغرافیا و کهکشان ها و سال های نوری و هزار هزار موارد دیگه .
    خداوند در قران فرموده "در زمین گردش کنید " یعنی کشف کنید ، به اعماق دریا بروید ، به کهکشان ها سفر کنید .
    کی گفته علم فقط و فقط احکام اسلامیه . بله اصل دین اسلامه ، اون هم از این جهت که هدایت گر راهه . خداوند قرانش کامل و جامع هست . از هر علمی که بگویید سخن میگه . که هنوز هم تفسیری کاملی از قرآن نداریم . هر روز معجزه ها آشکارتر میشه . قرآن از احکام دین ؛ از حقوق خانواده ، از جغرافیا ، روان شناسی ، فیزیک و شیمی و... سخن گفته .
    شما میتونید برای آگاهی بیشتر از اینترنت رابطه قرآن با تک تک علوم رو پیدا کنید . قرآن هدایتگر راهه .
    با توجه به استعداد هر کس هر مسیری رو انتخاب کنه خوبه اما به شرط آنکه واقعا حکیمانه و عالمانه بخواند . من رشته های جغرافیا ، مطالعات ، تاریخ که متاسفانه در جامعه ما نقش چندانی ندارد را بسیار گرانقدر می دونم و میگم اگه کسی که واقعا علاقه داره این دروس رو بخونه حتما در رشته خود موفق خواهد شد
    خداوند فرمودند یک ساعت تفکر از هفتاد سال عبادت برتر است .
    این یعنی چی ؟ یعنی حتی اگه عبادت هم می کنی بدون توجه و تفکر معنا نداره . تفکر در همه ی امور .
    شاید منظور اون بزرگی که میگید همین ها باشه ، همین دغدغه ها ؛ همین که الان فقط مدرک مهم شده نه سواد متاسفانه
    پس شما هم هر کس حرفی زد زود قبول نکنید اول فکر کنید بعد عمل
    ایمان در آخر الزمان به مانند ذغال گداخته  در دستان می ماند ...
    التماس دعای عاقبت به خیری دارم
    حالا کتابه:::اسلام تحصیل معارف دین را برای هر مرد وزن لازم وضروری میداند.اما با توجه به مبنای ایات قران واحادیث تحصیل احکام دین برای بانوان باید به وسیله ی یکی از محارم ویا در محیطی سالم ویا در محیطی بدون تماس رویارویی گفتگو وارتباط بانا محرم انجام گیرد...(ماکه معلم هامون روبه رومون اند وبا هم حرف هم میزنیم تازه تو مدرسه اگه کسی چادر سرش کنه مسخرش میکنن)...اما با کمال تاسف تحصیلات دانشگاه و مدارس فعلی علاوه بر اینکه در محیط غیر سالم میباشد تحصیل علم دین نیست.واز زمان ورود دختران به مدرسه تا زمان ازدواج اکثرا در زمینه علوم طبیعی،فیزیک،شیمی،ریاضی،ونظایر اینها میباشدواز تحصیل احکام قران ومهارت،منزلت ودرس زندگی،خانه داری،شوهرداری،بچه داری،و تدبیرمنزل که مورد سفارش دین میباشدخبری نیست.ویا بسیار اندک میباشدودرنتیجه دختران معمولاافرادی پرتوقع مغرور خودخواه کم کار تشریفاتی وناسازگار بار می ایند(دلم میخواد نویسندشو خفه کنم حوصله ندارم بقیشو بنویسم)
    خلاصه:از نظر نویسنده ..هیچی دیگه دخترا برن کنج خونه اصن در نیان از خونه چشمشون هم فقط شوهرو ببینه مبادا نامحرمو ببینه که.......
    تازه یه جاش هم علت قبول نشدن پرا تو دانشگاه وسرکار هم خانم ها میدونه.........اصن ادم عذاب وجدان میگیره که منی که عشقم اهل بیته با درس خوندنم دارم اونارو ناراحت میکنم وحق پسرا رو میخورم.تازه یه جا هم نوشته عبادت بانوان خارج از خانه شایسته نیست طبق حدیث پیامبر
    و نوشته پیامبر نهی فرمود از اینکه زنان تشیع جنازه نموده در مراسم ان شرکت نمایند.
    اصلا تو جامعه ی ما و این عصر اصلا نمیشه این چیزا نظر شما چیه؟؟راستی این حدیث هم نوشته:پیامبر:زنی که با داشتن شوهر به غیر شوهر ومرد نامحرم (خویشاوند یا بیگانه)نگاه کند خداوند اعمال نیک او را که انجام داده است از بین خواهد برد ومورد خشم و غضب پروردگار قرار خواهد گرفت.واگر ارتباط اب غیر شوهر پیداکند حق است بر خداوند او رادر اتش جهنم بسوزاندپس از انکه در عالم قبر عدابش نموده باشد.
    مــــــــــــن الان اعتررررررررررررراااااف میکنم که فیلم شبکه3 رو میدیدم ومعدلم هم 19/50 پس الان من باید تواتیش جهنم بسوزم؟اصن خدا دلش میاد؟من که اینقد شب رو روز زحمت کشیدم تو مدرسه وشهب بیداری کشیدم واسه امتحانام اجر اخرویم اتشه؟؟اخه چرا؟؟
    نظر شما چیه راجع به این کتاب؟اصلا بگیرید خودتون بخونیدش کتابه مال مشهده چاپ و ایناش فک کنم .حجاب عزت است یا اسارت اسمشه
    چنتا دوستام خوندنش به من گفتن نخونش افراطیه
    قسمتی از اون کتابه روکه تایپ کردم براتون خوندید؟
    یعنی من جدی تر از قبل برا کنکور بخونم دیگه؟
    ممنوووووووووووون
    پاسخ:
    سلام خانمی
    بله خوندم . اتفاقا اون کتاب رو در بین کتاب هام داشتم و دوباره نگاهی بهش انداختم .
    در مورد روایات و احادیث آن با فرض آنکه معتبر باشد افراط نیست اما نظر نویسنده در بعضی مسائل می تواند افراط داشته باشد .
    شناخت روایت صحیح از ناصحیح هم کار شخصیت های علمی بلند مرتبه و آشنا به علوم دینی است و نویسنده ی این کتاب ، در مقام تعیین روایت درست از نادرست نیست .
    در تعیین مصادیق گناه بودن یک مساله ، باید به فقها و چهره های فقهی قابل اطمینان مراجعه کرد .
    مطالعه ی خانم ها در دروس دانشگاهی از نظر شرعی هیچ مشکلی ندارد مشروط به آن که موجب بعضی از مسائل و انحرافات نشود . به همین جهت می توانید از دانشگاه هایی نظیر الزهرا و حضرت معصومه (س) استفاده نمایید که مخصوص خانم ها می باشد .
    البته یادگیری هنر ها و مهارت های مخصوص زنانه در کنار تحصیلات عالیه ی دانشگاهی ، نقطه ی مثبت بزرگی محسوب می شود .
    به نظر من ، شما با توکل ، توسل ، تلاش مضاعف و دوری از استرس ها ، تمام همّ و غم خود را صرف مطالعه نمایید .
    باشد که به لطف خدا ، نتیجه ی خوبی بگیرید ...
  • اگه لایق باشم بنده خدا
  • سلام. باوجود اینکه همسر طلبه اید ولی باز هم افکار غلط قبل از ازدواجتون رو قبول دارید مثل مهریه و اینکه جشن عقد به خوبی برگزار نشده. مامردم عام از زندگی طلبه ها باید عبرت بگیریم و اگه شما دنبال مادیات وتجملات باشید از دیگران چه انتظاری است؟
    پاسخ:
    سلام علیکم
    شما لطف دارید
    بنده همسر طلبه هستم ، معصوم یا فرشته که نیستم
    مهریه بنده عندالاستطاعه بوده نه عندالمطالبه !!!
    بنده هیچ وقت نگفتم جشن عقده ام خوب نبوده اتفاقا برعکس خوب خدا رو احساس میکردم.
    در این که همسر طلبه باید سعی کنه تا مسیر طلبگی رو با توفیق خداوند ، خوب و درست و الهی طی کنه شکی نیست اما از شما خواهش میکنم از بنده الگو برداری نکنید
    همسر طلبه گزینه خوبی برا ی عبرت نیست بلکه عبرت رو باید از قرآن ، از ائمه و اولیا ی خدا گرفت . شما به جای اینکه کسی رو سرزنش کنید بهتره مسیر خودتون رو از مسیر الهی و معصومین پیدا کنید . ان شاالله که خداوند هم توفیق بندگی رو به همه به خصوص مشتاقان عنایت کنه .
    شما به همین راحتی نتیجه گرفتید بنده اهل تجمل و مادیات هستم بدون اینکه بنده رو بشناسید ؟
    خداوند فرمودند که از نعمات من استفاده کنید و لذت ببرید ، این تفکر که طلبه ها حق ندارن تو رفاه باشن و مدام باید سختی بکشن ، یه تفکر واهیه
    نه ، بهره ببر اما درست و به جا استفاده کن . میانه رو باش
    نه افراط و نه تفریط
    ان شاالله که خداوند توفیق بندگی و اخلاص و سربلندی عنایت بفرماید
    و من الله توفیق ...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">