طلبگی های همسر یک طلبه

امام على علیه السلام : حق ، راه بهشت است و باطل ، راه جهنم و بر سر هر راهى دعوت کننده اى است .

طلبگی های همسر یک طلبه

امام على علیه السلام : حق ، راه بهشت است و باطل ، راه جهنم و بر سر هر راهى دعوت کننده اى است .

مشخصات بلاگ
طلبگی های همسر یک طلبه

به خانه ی مجازی همسر یک طلبه خوش آمدید . قدم کلیک هایتان بر چشم ...
از وقت تان برای خنده استفاده کنید ؛ زیرا خنده موسیقی و آهنگ روح است .

آخرین مطالب

۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

برداشت ...

۱۷ فروردين ۹۳

بسم الله لطیف

سلام  و وقت به خیر به دوستان خوب و پر محبتم
تا حالا شده خوابی رو ببینید یا کسی در موردتون خوابی ببینه ؛ هیچ گاه از ذهنتون پاک نشه و همیشه به یادش بمونید ؟؟!!
چند سال پیش یکی از دوستام ؛ خواب دیده بود من بیت زیر رو تو خواب براشون سروده بودم . وقتی بیدار شد برام خوندش البته خودم با اون بیت بیگانه نیستم . در واقع ریشه ی آرزوهامه ، ازتون می خوام لطف کنید و برداشتتون رو از این بیت برام بگید...
 
 
جز محبت نیست در سایه ی افکار ما
جز غنچه نیست در پرده ی اسرار ما
 
خیلی این بیت رو دوست دارم . بعد نظرات شما ؛ برداشت خودم رو بهتون خواهم گفت .
یا علی
  • همسر یک طلبه

ادامه سفر راهیان نور5

۱۶ فروردين ۹۳

بسم الرب الشهدا و الصدیقین

از فکه تا مکه

راهی فکه بودیم . فکه ! تا به حال اسمش رو هم نشنیده بودم . نامش هم برایم عجیب بود . با خودم گفتم فکه دیگه کجاست . اصلا یعنی چی ؟

برام جالب بود و می خواستم هر چه زودتر اونجا رو ببینم . مثل روز های قبل با دعای عهد سفرمون رو معطر کردیم و راهی فکه شدیم . 

فکر میکردم الان باید با یادمانی روبه رو بشم اما زمانی که به اونجا رسیدم واقعا باور کردنی نبود . یه فضای باز ؛ تا چشم کار میکرد بیابون . یک تپه با رمل های روان که انتها نداشت . 

ورودی فکه که رسیدیم . همگی خلع نعلین کردند . برام عجیب بود . چرا این کار رو میکنن ؟ چرا کفش هاشون رو از پا در میارن . مگه اینجا کجاست . اینجا که نمیشه چیزی رو دفن کرد . شهدا که اینجا نیستن . چرا خاک اینجا با بقیه یادمان ها و مناطق فرق میکنه . چرا اصلا چادر هامون و لباس ها کثیف و خاکی نمیشه ؟؟؟ و هزاران چراها ی دیگه ...

گروه به سمت فکه به راه افتاد . من میترسیدم . تو یادمان های قبلی همش تنها زیارت میکردم . اما از اینجا میترسیدم . چون خیلی پرت بود . یه جور شبیه کوه بود . از تنهایی وحشت داشتم . گفتم چه نیازه کفش هام رو در بیارم با همین ها میرم . به نظرم  کسی نباید خلع نعلین کنه . همین جور به اطراف نگاه میکردم و تابلوها رو میخوندم . احساس غربت بهم دست داد. به وسط راه که رسیدیم دیدم یه عده خیلی زیاد دور یه یادمان کوچیک جمع شدن و فاتحه میدن . پرسیدم این چیه . گفتن : یادمان شهید آوینی . آوینی اهل قلم . صدای ایشون رو خیلی شنیده بودم . صداشون رو دوست داشتم ولی شناخت کاملی نداشتم از ایشون . یه فاتحه و سپس به راهم ادامه دادم . خیلی سرد . بدون هیچ در خواست شفاعتی .

به انتهای راه که رسیدیم با سیم خاردار مواجه شدم . گفتم چه مسخره ! ما رو توی این رمل های روان که به سختی میشه قدم برداشت و از کت و کول افتادیم ، کشوندن این بالا حالا هم سیم خاردار ! چی می خواستن نشونمون بدن . توی این گرما با این سختی . یه گوشه نشستم و استراحت کردم . راوی روایت گری کردند و گفتند : رزمنده ها تو این گرما ؛ توی این رمل های روان برای آزادی ما از اسارت جنگیدن و خون دادن . آفرین به شماها که خلع نعلین کردید چون میدونید شاید چای پاتون چشم یک شهید باشه .  حواستون باشه پا رو چشم شهید نگذارید . وقتی این رو گفتند من خیلی خجالت زده شدم .آروم کفش هام رو در آوردم . احساس میکردم شهدا دارن نگام میکنند. از شدت شرمندگی ؛ رو نمیشدم سرم رو بالا بگیرم . زیارت عاشورا رو زمزمه کردم و عذر خواهی ...

راوی میگفتند : رزمنده ها تو همین قسمت محاصره و با لب تشنه قبل رسیدن نیروی کمکی شهید شدن اما در برابر دشمن مقاومت کردند. تازه کم کم داشتم معنی فکه رو می فهمیدم . در مسیر بازگشت دیگه ترسی نداشتم تنهایی به راه افتادم و خودم رو به یادمان شهید آوینی رسوندم . از ایشون طلب شفاعت کردم .

دو سال بعد که توفیق زیارت فکه دوباره داده شد . این بار فکه رو با معرفت بیشتری نسبت به قبل دیدار کردم . گفتم خدایا ؛ از بین خواستگارام هیچ کدوم طلبه نیستند . من از خودت به حرمت شهدای فکه ؛ آقا طلبه می خوام و به شهدا گفتم اگه همسرم طلبه نباشه باهاتون قهرم . بعد از گذشت یک هفته از این سفر ؛ آقا طلبه من به خواستگاریم اومدن . وقتی شنیدم طلبه اند فوری دو هزاریم افتاد شهدا نازم رو خریدن و این هدیه شهدای فکه به منه ...

به همین دلیل به خاطرشون از خیلی ها گذشتم . خیلی دوسشون دارم ...

واقعا چه هدیه ی گران بها و باارزشی ...

خدا برام حفظشون کنه و به حرمت شهدا ما رو و همه ی جوون ها رو عاقبت به خیر کنه . خدا کنه توفیق بندگی خالص عنایت بشه ان شاالله ...

فکه مثل هیچ جا نیست ...

اینجا فــــــکـــه است...
وقتی پاهات رو روی رملهای فــــــــکه میزاری...
انگاری پا رو بال فرشــته ها گذاشتی...

------------------------------------------------------------------------------------------------

فکه، منطقه ای است بیابانی در شمال غربی خوزستان و جنوب شرقی استان ایلام.

منطقه فکه، از جنوب به چزابه و شهر بستان، از شرق به میشداخ و رقابیه، از شمال غرب به عین خوش و شهر موسیان، از شمال شرق به چنانه، برغازه و سپس به شهر شوش و از غرب به استان العماره عراق منتهی می گردد.

فکه به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم می شود.بخش جنوبی آن جزو استان خوزستان و شهرستان دشت آزادگان محسوب می شود، بخش شمالی آن جزو استان ایلام و از توابع شهرستان دهلران می باشد.

منطقه فکه؛ رملی و سرزمین شن های روان است، در بخش جنوبی آن رمل و شن های روان بیشتر است، به گونه ای که حرکت کردن بر روی آن بسیار سخت و طاقت فرساست.خاک فکه شمالی سخت تر است و در بخش هایی از آن خاک های رس و خاک های قابل کشت وجود دارد.بارندگی در فکه بسیار کم است، به گونه ای که اکثر مناطق آن خشک و بی آب و علف است، در منطقه فکه جنوبی، تعداد روستاها به تعداد انگشتان دستان هم نمی‌رسد و تنها عده ای از عشایر در آن زندگی می کنند.در منطقه فکه شمالی به علت وجود رودخانه دویرج و باران های فصلی؛ روستاهای معدودی وجود دارد و منطقه قابل تحملتری می باشد.

فکه یکی از محورهای اصلی حمله ارتش بعثی عراق به محور شمال خوزستان بود. لشکر ۱ مکانیزه عراق از این محور به سمت شوش وارد عمل شد. لیکن مقاومت تیپ ۳۷ زرهی شیراز و گروهی از دلاوران سپاه پاسداران موجب شد عراقی ها به سختی و با تاخیر از فکه عبور کنند.

ارتش عراق با عبور از محور فکه توانست خودرا تا کنار رودخانه‌ی کرخه نزدیک جاده‌ی اهواز ـ اندیمشک برساند. پس از عملیات فتح المبین ـ که به آزاد سازی بخش اعظم منطقه غرب شوش ودزفول انجامید ـ منطقه فکه همچنان در اشغال دشمن باقی ماند. در ۱۷/۱۱/۶۱ عملیات والفجر مقدماتی در جنوب فکه انجام شد و رزمندگان اسلام توانستند با شکستن خطوط پی در پی ارتش عراق به عمق مواضع آن نفوذ کنند، اما بر اثر مقاومت شدید دشمن، رزمندگان به مواضع قبلی بازگشتند. در ۱۰/۲/۶۵ دشمن به فکه حمله کرد وبیش از ۷ کیلومتر پیشروی نمود. عملیات والفجر مقدماتی، خاطرات تلخی را در پی داشت. تعداد زیادی از نیروهای خودی به علت لو رفتن عملیات و تجهیزات فراوان دشمن و میادین مین بسیار در منطقه شهید و مجروح شدند، عده ای عقب نشینی کردند اما عده زیادی در این سرزمین جاماندند، برخی بر اثر تشنگی در بیابان سوزان فکه شهید شدند و عده ای به طرزی فجیع توسط دژخیمان بعثی شهید شدند حتی برخی از مجروحین را زنده به گور کردند.این زمین علاوه بر آن که مشهد تعداد قابل توجهی از رزمندگان اسلام است، شاهد شهادت دو فرمانده بزرگ جنگ “ حسن باقری و مجید بقایی” بود. فکه تا آخر جنگ در دست دشمن باقی ماند و برخی پیکرها همچنان در میادین مین باقی ماند.

  • همسر یک طلبه


روش مناسب صحبت کردن زوج های جوان


زن و شوهر چگونه می توانند از زندگیشان لذت بیشتری ببرند در عین اینکه در آرامش هستند ، یکدیگر را دوست دارند و در تمام لحظات به فکر همسر خود هستند  و هر دو به دنبال راه حلی جهت تداوم بخشیدن به زندگی زناشویی خود هستند؟

بعد از چند سال زندگی زناشویی ، معمولا زوج ها دچار خستگی،  روزمرگی، سوء تفاهمات ساده ای که گاهی بسیار بزرگ می شوند و حتی تا مرز طلاق پیش می روند ، صحبت هایی که بسیار تند و زننده هستند و  ... تمام توصیفات گفته شده خطرناک و مهلک هستند . این احساس در روابط بین زن و مرد یک سم است زیرا این سم روابط بین زوجین را مسموم می کند و مسلما در این میان زندگی خانوادگی قربانی می شود .

تمام مشاوران خانواده معتقد هستند در هنگامی که بحثی بین زن و شوهر صورت می گیرد باید یکی از زوجین یا هر دو سکوت اختیار کنند تا بتوانند با تمدد اعصاب و آرامش بیشتری به مشکل پیش آمده فکر کنند . 
زیرا هنگام عصبانیت و بحث های زناشویی معمولا با فریادهای گوش خراش و پرخاش جویانه نسبت به طرف مقابل صدایمان را بلند می کنیم و همین عمل اولین جرقه ای برای شدت گرفتن بحث می باشد پس توصیه اکید می شود که در بحث های زناشویی هنگامی که احساس می کنید صدای شما و همسرتان در حال اوج گرفتن هستند سکوت اختیار کنید و همسرتان را نیز دعوت به سکوت و آرامش کنید تا بتوانید در ساعتی دیگر که آرامش خود را به دست آوردید به دور از احساساتی شدن  به موضوع بپردازید.

اکنون به نقاط بسیار باریک و مهم در استحکام روابط زناشویی اشاره می شود  که شاید به نظر ساده برسند اما بسیار مهم هستند :

1 - به صحبت های همسر خود همیشه با دقت گوش بدهید

زیرا نوع صحبت کردن، بلندی یا کوتاهی صدا، نوع کلماتی که استفاده می شود به خوبی بیانگر احساس، حالت روانی و درونی همسرتان می باشد . بخصوص این مورد را خانم ها نسبت به همسرانشان باید فراموش نکنند .

اما چرا این توصیه را بعنوان اولین راه حل به شما ارائه کردیم ؟

زیرا آقایان برعکس خانم ها درون گرا هستند ، به ندرت و خیلی کم صحبتهای خود را بروز می دهند اما شما با استفاده از این راه حل  می توانید به حالات درونی  آنها پی ببرید . جالب است بدانید که مشکل زیادی از زوجین حول این موضوع می گردد که  خانم ها از اینکه همسرانشان با آنها درددل نمی کنند  شکایت دارند و  به قولی حرفهایی که در دلشان نهفته است را به آنها بروز نمی دهند  و تنها خانم ها هستند که با شوهرانشان صحبت می کنند و همیشه منتظر کلامی از طرف همسرانشان هستند اما این خواسته جواب داده نمی شود تا به صورت یک کمبود و عقده تبدیل می شود . این مشکل و عقده کم کم خود را در روابط عاطفی بین همسران نشان می دهد و خانم نیز دیگر تلاشی در جهت تقویت روابط انجام نمی دهد .

 2 - همیشه در چشمان همسر خود نگاه کنید 

مانند روزهای اولی که با هم ازدواج کرده بودید و عاشقانه یکدیگر را نظاره می کردید . چشم ها تاثیر فوق العاده ای در جذب ، استحکام بخشیدن روابط زناشویی دارند .
همیشه با چشمانی عاشقانه همسر خود را نگاه کنید تا او به یاد داشته باشد شخصی در دنیا او را دوست دارد و انتظارش را می کشد .

3 - همیشه همسرتان را در هر شرایطی که باشید حمایت کنید

حمایت معنای مختلفی دارد  و تنها به معنای حمایت مالی نیست . گاه  حمایت احساسی ، حمایت فکری  بسیار مهم تر از حمایت های مالی می باشند 
به همسرتان اطمینان دهید که در هر موقعیت و هر زمانی  به او  اعتماد کامل دارید. 

4 - اجازه دهید همسرتان در رابطه با مشکلاتش صحبت کند حتی اگر شنیدن این مشکلات برای شما خوشایند نباشد یا  ناراحت شوید.

برای مثال :  اگر همسرتان به شما می گوید که در حال ورشکست شدن می باشد  به جای اینکه به او بگویید : نه ! من طاقت ندارم ، جواب فامیل را چه بدهم ، از این پس چطور زندگی کنیم و یا سوالاتی بدین سبک ... با همسرتان همدردی کنید اجازه دهید او به صحبت هایش ادامه دهد از او بپرسید حالا چه فکری دارد ؟ چه طور می توانید با هم راه حلی پیدا کنید ؟
فراموش نکنید همسرتان به کمک ،همدلی و همدردی شما نیازمند است نه ملامت و افکاری که دردهای او را مضاعف کنند .

5 - از همسرتان راجع به علایق ، سلایقش سوال بپرسید.

شاید هرگز در این رابطه با شما صحبت نکند اما زمانی که سوال مستقیم پرسیده شود  مجبور به پاسخ دادن می شود .

یاد بگیرید که علاقه خود را به همسرتان بروز بدهید *

گفتن جملاتی مانند : " دوست دارم –  با امدن تو زندگیم رنگ و بویی دیگری گرفت – برایم ارزش مند هستی و .... " در زندگی زناشویی معجزه می کند .
بسیاری از روابط زناشویی در خانواده های ایرانی به دلیل مشکلات عاطفی  منجر به متارکه یا طلاق عاطفی می شود .

6 - نظرات خود را بدون ترس مطرح کنید.

این مورد بیشتر در خانم ها دیده می شود . بدین معنا که خانم ها از ترس اینکه مبادا از چشم همسر خود بیافتند یا طرد شوند از گفتن نظراتشان ممانعت می کنند . اما با مرور زمان و ادامه یافتن این جریان ، خانم ها دچار مشکلات روحی شدیدی می شوند پس نظرات خود را بدون هیچ گونه ترس و ابای بیان کنید .

7 - از غر زدن بر سر موضوعات کوچک و بی اهمیت جدا بپرهیزید.
 
بسیاری از دعواها و بحث های جدی از همین مورد آغاز می شوند . اینکه خانم یا آقا سر موضوع کوچکی آنقدر غر می زند تا عرصه را بر طرف مقابل تنگ می کند و در نتیجه او نیز به دفاع از خود می پردازد.
  • همسر یک طلبه

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام ؛ سلامی پر از عاطفه و محبت به دوستان مهربون و پاک و خدایی

سال نوتون مبارک و فرخونده . ان شاالله سالی توام با معنویت و سعادتمندی در پناه ایزد منان داشته باشید. 

ان شاالله خداوند هیچ وقت ما رو به حال خودمون رها نکنه و هرگز در دسته ی خسران زدگان قرار نگیریم.

حالتون خوبه ؟ روزگار بر وفق مرادتون هست؟ خدا کنه هر چی خیره براتون رقم بخوره .

ایام فاطمیه هم تسلیت . ان شاالله بانوی دو عالم ؛ بی بی فاطمه الزهرا سلام الله علیها شفاعتمون کنند و هدایت گر راهمون به سمت الهی باشند.

در مورد ایام فاطمیه ؛ می خواستم یه انتقادی داشته باشم . واقعا چرا دقیقا این ایام اطلاع رسانی نمیشه . توی جامعه ما که یک جامعه ی اسلامی هستش ؛ اکثرا به درستی از شروع و اتمام این ایام آگاهی ندارند. راستش خودم هم گیج شدم . هر کس ، یه حرفی میزنه . بعضی میگن ، سه دهه پشت سر همه ؛ بعضی میگن فاصله داره . و خیلی ها ناخواسته حرمت شکنی میکنن و این خیلی خجالت آوره که جامعه ما به این سمت بخواد پیش بره . چرا تاریخش رو مشخص نمی کنن. چرا رسانه ها اطلاع رسانی نمیکنند. درسته که روایات اهل تسنن یک تاریخی رو میگه و تشیع چیز دیگه ؛ اما تقویم ما فقط روز شهادت رو نشون میده . به نظر بنده باید شروع و پایان این دهه ها مشخص بشه تا مردم دچار گمراهی نشن . عده ای میگن پنج روز بعد و قبل روز شهادت و عده ای میگن از ده روز قبل شهادت . حتی روحانیون هم که بنده پیگیر بودم هم جواب یکسان و قانع کننده ای نداشتند . در هر صورت به نظرم باید شفاف سازی بشه ... این موضوع مهمی بود که مطرح شد اگه کسی اطلاع داره لطفا اطلاع رسانی کنه . 

نمیدونم سال تحویل کجا بودید ؟ احتمالا باید پیش خونواده بوده باشید اما من هر جایی بودم به جز خانواده . سال تحویل امسال رو دوست نداشم به دلایل مفصلی . یک دلیلش هم این بود که آقا طلبه من ؛ به شهرشون رفتند که از این جهت ازشون دلگیرم . اصلا دعای سال تحویل رو هم نشنیدم ... خیلی اون دعا رو دوست دارم . اما مدتیه هر چیزی رو که دوست دارم رو ازم میگیرن . ستم روزگاره دیگه ؛ چه میشه کرد...

از دست عده ای خیلی رنجیده خاطرم . قلبم شکسته . دل و دماغ اینکه سال نو رو هم بهشون تبریک بگم رو هم نداشتم اما از جایی که ادب حکم میکرد بهشون زنگیدم . ازشون خیلی ناراحتم . در حقم ظلم کردن اما زنگیدنم واقعا از ته دلم و با محبت بود . خدا رو شکر اصلا اهل ریا و تظاهر نیستم و هرگز به دروغ عاطفه خرج نمیکنم . 

اصلا هم برام مهم نیست که این زنگیدن من رو چی تعریف میکنن. حال می خواد تمسخر اون ها رو در پی داشته باشه یا فکر کنن به اجبار زنگیدم . مهم اینه خودم با خدای خودم عهد بستم و پاداش کارم رو فقط از او می خوام نه کس دیگه ای ...

دیگه واقعا خیلی چیزها برام مهم نیست . خیلی حرف ها . نگاه ها و شاید احساس ها...

راستی من امسال برای اولین بار برای نوروزم خرید نکردم . منی که همیشه بهترین ها رو داشتم . حقیقتش حس بدی بود اما از جایی که آقامون گفته بودند از خونوادشون هیچ انتظاری ندارند تا برای عروسشون طبق رسومات عیدی بخرند من هم با خودم عهد بستم اجازه ندم خانوادم برام خرید کنند . کلا از این به بعد از اونها هیچ انتظاری ندارم و فقط از همسرم انتظار تامین مالی دارم . 

توی این مدت که غمگین بودم . دوستی بهم گفت پس طلبگیت کجا رفته .  چرا اسم وبلاگت رو گذاشتی طلبگی های همسر یک طلبه . راست میگفت . تلنگر قشنگی بود . 

طلبگی های منه همسر . تو این مسیر باید پخته تر بشم . سختی بیشتری رو تحمل کنم . خون دل بخورم . زخم زبون بشنوم . خودم رو برای روزای سخت آماده کنم . برای زر شدن باید زنگارهای دلم رو پاک کنم . فقط خدا میتونه کمکم کنه ...

الخیر فی ما وقع ...

 

  • همسر یک طلبه