طلبگی های همسر یک طلبه

امام على علیه السلام : حق ، راه بهشت است و باطل ، راه جهنم و بر سر هر راهى دعوت کننده اى است .

طلبگی های همسر یک طلبه

امام على علیه السلام : حق ، راه بهشت است و باطل ، راه جهنم و بر سر هر راهى دعوت کننده اى است .

مشخصات بلاگ
طلبگی های همسر یک طلبه

به خانه ی مجازی همسر یک طلبه خوش آمدید . قدم کلیک هایتان بر چشم ...
از وقت تان برای خنده استفاده کنید ؛ زیرا خنده موسیقی و آهنگ روح است .

آخرین مطالب

۱۰ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

آرامشِ رمضانی

۳۰ تیر ۹۳

هو السمیع العلیم

سلام ؛ وقتتون به خیر

ماهتون عسل و طاعات و عباداتتون مقبول درگاه حق تعالی ان شالله .

تو این روز ها حتما براتون پیش میاد یه حرفی ، حدیثی ، جمله ای یا داستانی سخت به فکر فرو ببردتون .

از مامانم یاد گرفتم که به دو چیز همیشه بگم چشم ، یکی مامانم و یکی خدا . ( سریال مدینه )

چند بار شده به خدا بگیم چشم ، اونم بی چون و چرا ؟؟

با کوچکترین مشکل زود جا می زنیم . فوری گله و شکایات رو ردیف می کنیم و عبادات و حسناتی که معلوم نیست با چه نیت و هدفی انجام دادیم رو به رخ خدا می کشیم .

ان شاالله که در شب های احیا بنده رو هم از دعای خیرتون فراموش نکرده باشید .

شب نوزدهم ماه مبارک بود که خونه موندم و احیا مو با ارتباط مستقیم شبکه استانی سپری کردم . بعد اتمام دعا ، پخش زنده مراسم احیا از مشهد الرضا بی اختیار دل ها رو روانه ی حرم می کرد .  آقایی که تماس گرفتند ازشون خواستم اگه امکانش هست شب بیست و سوم ، احیامون رو با هم حرم باشیم و ایشون هم از جایی که خیلی پایه اند و مهربون با جون و دل نظر موافقشون رو اعلام کردند .

این شد که عصر راهی مشهد شدم و قرارمون با آقامون شد فلکه پارک مشهد الرضا . خیلی وقت بود آقا طلبه خودم رو ندیده بودم و بسیااااااار دلتنگ . همین طور داشتم تو حاشیه پارک قدم میزدم تا آقایی از راه برسند که آقایی رو دیدم که داشتن برام دست تکون میدادن . اقایی با لباس سفید طلبگی ، چشم نخورند خیلی زیبا شده بودن . بهشون گفتم عاقایی چه خوشگل شدید .

ایشون هم از بس که متواضع اند گفتن بعله ، خوشگل تر ... ( اعتماد به نفس در حد تیم ملی )

از شدت تشنگی داشتیم شهید می شدیم که دو بطری آب معدنی گرفتیم و راهی سمت حرم شدیم . نرسیده به حرم جاتون خالی افطار کردیم و از جایی که خیابون های منتهی به حرم برای جلوگیری از تردد ماشین ها بسته شده بود ، پیاده به سمت حرم راه افتادیم . 

هوای بسیار دل انگیز که با حضور عاقایی شاعرانه هم شده بود در حالی که دعای جوشن کبیر هم از حرم در حال پخش بود و معنویت فضا رو دو چندان کرده بود . فضایی عارفانه و عاشقانه .

اطراف حرم مملوء از جمعیت بود . چون ازذحام جمعیت زیاد بود و وقت هم تنگ ، روبه روی مدرسه علمیه نواب ، ورودی حرم نشستیم و دعا رو زمزمه کردیم . بعد دعا رفتیم دارالحجه برای خووندن نماز و قرآن به سر . 

عجب حس و حالی میشه احیا گرفتن در محضر آقا . اصلا انگار آقا ناز مهمون می خرند . همچین خالی از دلتنگی میشی که انگار غمی تو دلت نیست . آقا طلبه اونقدر خواستنی و معنوی شده بودن که هزار بار می خواستم فداشون بشم و بهشون افتخار میکردم . در کنارشون یه آرامش خاصی بهم دست داده بود که نمی خواستم با هیچ چیزی عوضش کنم . 

به آقا توسل کردم و واسطه قرارشون دادم و برای همه دعا کردم چه اونهایی که دل شکسته بودن و فشار دلتنگی رو مضاعف کرده بودن ، چه اونهایی که مرهم زخم اند . گفتم خدایا همگیمون رو عاقبت به خیر کن و من گذشتم از هر کی که دلتنگم کرد . تو جواب گذشت منو ، آرامش ، دل مهربون و گشاده ، توفیق در اخلاص و بندگی ، پاکی و و خوبی به دور از ریا و تکبر و غرور و نخوت ، عاقبت به خیری و محبت و مودت بین خودم و آقایی و ... تا دلتون بخواد دعا کردم . کاسه خالی بردم در خونه ی حق تعالی و به قدر کرمش خواستم . برای شما هم دعا کردم . 

خلاصه شب خوبی بود تا خالی از دلتنگی و دغدغه بشی . اصلن این شب ها بهانه ایه واسه خدایی شدن ، بنده شدن . تا هی خودتو واسه خدا لوس کنی و او با کرمش دست رو سرت بکشه و اشکاتو پاک کنه . یه حسی که قابل گفتن نیست و اطمینان دارم خودتون بهتر درکش کردید . شب بزرگیه و درک کردنش دشوار . اون شب از بهترین شبهای زندگیم بود . ان شاالله که مقبول درگاه حق تعالی گردیده باشه .

بعد مراسم برای سحر خونه ی یکی از دوستان آقایی مهمون بودیم و رفتیم خونشون . آشنایی با افراد جدید رو دوست دارم . باعث کسب تجربه میشه . 

لحظه ای که داشتیم از حرم برمیگشتیم دوباره افرادی رو میدیدم که با خروج از حرم به بد حجابی رو می آوردن . نمیتونم بفهمم چرا ؟ و نمی خوام هم بفهمم . اما ای کاش درک کنیم قدر لحظاتی که بهمون داده میشه رو بدونیم ...

 

پ.ن : در جایی خواندم که نوشته بود : « شب های قدر ، مراسم محرم ، ماه رمضان و ... ، همگی برای ما تبدیل به رسم و رسوم شده اند و عادت . دیگر خیلی وقت ها آن کارکرد را ندارند برایمان ... آن معنویت را ندارند ... چون عادت است ؛ چون رسم است ... نباید درگیر عادت ها شد و نباید این روز ها را و این فرصت ها را عادی نگاه کرد ... »

دقیقاً همین طوره ... خدا یا ! این فرصت ها رو برای ما عادی نکن ...

  • همسر یک طلبه


دوستان عیوب یکدیگر را نمی بینند و اگر ببینند، آنها را نادیده می گیرند و اهمیتی نمی دهند.

سعی کنید همواره در زندگی شور و هیجان داشته باشید و

اجازه ندهید زندگی تان یکنواخت و خسته کننده شود.

همپای هم باشید تا همسرتان نیاز نداشته باشد به فرد دیگری پناه ببرد.

*******

عشق تان را اینگونه به آقایان نشان دهید :

 

1. توجه کامل به او

مایک داو، تراپیست ازدواج، در مورد توجه به همسر می گوید: «وقتی شوهرتان شما را می بیند که هنگام شام با موبایل خود بازی می کنید، ترجمه این کار شما این است: "برام مهم نیستی."» این بدان دلیل است که مغز مردان اینطور تکامل یافته که بطور همزمان نمی توانند چند کار را انجام دهند و محرک های مختلف را فیلتر کنند. از آنجائیکه مغز زنان طور دیگری کار می کند (آنها به خوبی می توانند چند کار را بطور همزمان انجام دهند) مردان دوست دارند که همسرشان فقط روی آنها تمرکز کنند. دکتر داو اینطور می گوید: «این حرکت شما به این معناست: "تو اولویت من هستی و من دوستت دارم."» بنابراین وقتی با او حرف می زنید و کارهای دیگر را کنار می گذارید، تماس چشمی برقرار کنید.

2. غذای محبوب او

این ضرب المثل معروف و قدیمی حقیقت دارد: «بهترین راه برای تصاحب دل یک مرد از طریق شکم اوست.» دکتر داو می گوید: «اینکه بدانید او چه غذاهایی دوست دارد بدون اینکه از او بپرسید نشان می دهد که چقدر او را خوب می شناسید. زوج هایی که به من مراجعه می کنند و می گویند که به خوبی از جزئیات یکدیگر آگاهند، بهترین زندگی ها را دارند.» 

3. پوشیدن لباسی که شوهرتان دوست دارد

وقتی به خودتان می رسید به شوهرتان این پیام را می دهید که می خواهید برای او زیبا باشید. دکتر داو می گوید: «مغز آقایان طوری خلق شده که به محرک های بصری واکنش نشان می دهند. وقتی شما را در لباسی زیبا و جذاب می بینند، این به آنها می فهماند که شما او را می خواهید و دوست دارید.» تحقیقی که توسط پژوهشگران دانشگاه روچستر در نیویورک انجام شد نشان داد که خانم هایی که لباس های قرمز می پوشند برای آقایان جذاب تر هستند.

4. مراقبت کردن از خودتان

کاهش استرس، خوردن غذاهای سالم، ورزش کردن، ترک سیگار و حتی لوس کردن خودتان شاید به نظرتان لوکس هایی باشد که برای خودتان فراهم می کنید، ولی برای آنها از نشانه های دوست داشتن است. دکتر داو می گوید: «اینها به شوهرتان این پیام را می رساند: "می خواهم زندگی طولانی و پر از شادی با تو داشته باشم و از انجام هر کاری که باعث شود تو را از دست بدهم خودداری می کنم."»

5. تعریف و تمجید از او

در طول تاریخ آقایان باید می جنگیدند و غذا تأمین می کردند تا زنان را جذب کنند و برای خودشان نگه دارند و در نتیجه وقتی نوبت به رقابت می رسد، آنها تمایل دارند ویژگی های مردانه خود را به رخ بکشند. بگذارید همسرتان بداند که شما چه فکری در مورد او می کنید: مرد خانه، حل کننده مشکلات، همه فن حریف، جذاب و خوش تیپ همه از توصیفاتی هستند که ممکن است از او داشته باشید. اندرا بروش، روانشناس بالینی می گوید: «تعریف و تمجید واقعی در مورد ظاهر و قدرت بدنی شوهرتان تأیید می کند که شما او را تحسین می کنید و این برای او برابر با عشق است.» وقتی او در خانه به شما کمک می کند درپوش قوطی را دربیاورید، با گفتن اینکه از داشتن مردی قوی در خانه خوشحالید، عشقتان را به او نشان می دهید. او هم می فهمد که چرا شما او را به خواستگارهای دیگر خود ترجیح داده اید.

6. تشویق او به اینکه برای خودش وقت بگذارد

ممکن است شما برای خودتان وقت زیادی بگذارید و در این مورد مشکلی نداشته باشید، ولی شوهرتان در به زبان آوردن این نوع نیازهای خود مشکل داشته باشد. گاهی به او پیشنهاد دهید که یک روز با دوستانش بیرون برود، یا در خانه با آنها بازی های ویدئویی داشته باشد، یا روی ماشین کار کند یا اینکه فقط یک روز بخوابد و به او کاری نداشته باشید. دکتر بروش می گوید: «این نشان دهنده حمایت شما از اوست و به او آزادی می دهد تا کاری که دوست دارد را انجام دهد و خودش باشد.» شوهرتان این زمان بدون نگرانی، بدون کار و بدون بگو مگو را هدیه ای عاشقانه تلقی می کند. 

7. توصیه و راهنمایی خواستن

شوهرتان دوست دارد حس کند که بخش مهمی از دنیای شماست. از آن گذشته، او به خوبی می تواند مشکلات را بررسی و حل کند. از او نظرش را در مورد نحوه گرفتن ترفیع یا افزایش حقوق بپرسد و به این ترتیب به او ثابت کنید که به او اعتماد دارید و برای نظرش احترام قائلید. دکتر بروش اظهار می دارد: «وقتی مردی می تواند چیزی را درست کند، احساس قابلیت و مفید بودن می کند. راهنمایی خواستن نشانه آن است که شما به او متکی هستید و او در زندگی شما جایی دارد. نیاز، وابستگی و عشق رابطه تنگاتنگی با هم دارند.»

8. تشکر از او برای چیزهای کوچک

دفعه بعدی که شوهرتان بچه ها را به مدرسه می رساند، قدردانی خود را از او نشان دهید. کرین گلداستاین، تراپیست ازدواج و خانواده می گوید: «ما در زندگی شتاب زیادی داریم و گاهی کارهای خوب را نادیده می گیرید و آقایان یادشان می رود که چه نیازی به شما دارند، ولی آنها هم احساس دارند. بنابراین از ته دل از او تشکر کنید.» تشکر و قدردانی باعث می شود که رفتار او بهتر شود و انرژی خوبی به رابطه شما تزریق شود.

9. در آغوش گرفتن طولانی

بجای آنکه قبل از خارج شدن از منزل فقط خداحافظی کنید، او را در آغوش بکشید. دکتر گلداستاین می گوید: «خانم ها بیشتر از طریق حرف زدن و آقایان با لمس کردن است که ارتباط برقرار می کنند. حداقل 7 ثانیه او را در آغوش بکشید. این در آغوش کشیدن معنای زیادی برای او دارد و قطعاً عشق شما را به او ثابت می کند.»

10. بگذارید خشمش را خالی کند.

مشاجره در محل کار یا دعواهای خانوادگی خیلی بر احساسات او اثر می گذارند که بتواند به راحتی آنها را فراموش کند. بنابراین مکان امنی برای او درست کنید تا دیوارهای دور و برش را خراب کند. دکتر بروش می گوید: «به نگرانی ها و مشکلات او گوش کنید بدون اینکه سعی کنید آنها را حل کنید. بدین ترتیب به او نشان می دهید که او را ضعیف نمی دانید ولی به او جایی برای در میان گذاشتن آن بخش از زندگی اش داده اید. همچنین این نشان می دهد که شما برایش ارزش قائلید.» وقتی او به خانه می آید و حال و حوصله ندارد، از او بپرسید که آیا می خواهد در موردش حرف بزند یا خیر. 

  • همسر یک طلبه

درج سخن 2

۱۵ تیر ۹۳

از زندگى لذت ببرید، همان‌گونه که هست و همان‌گونه که پیش مى‌آید
بسیارى چیزها در زندگى هستند که چشم شما را به خود جلب مى‌کنند
اما چیزهاى کمى هستند که این کار را با قلب شما مى‌کنند ...
دنبال آن‌ها باشید.

 

 

  • همسر یک طلبه

هورااا

۱۵ تیر ۹۳

هو السمیع
 

با عرض سلام و ارادت خدمت دوستان بزرگوار

وقتتون به خیر و طاعاتتون قبول درگاه حق تعالی

امروز آقاطلبه بهم خبر خوشی دادند . خدا رو شکر پول رهن خونمون داره جور میشه . به احتمال زیاد داریم راهی قم میشیم . پردیسان قم ؛ اسمش رو چند باری از آقایی شنیدم اما هنوز خودم موفق به زیارتش نشدم .

پردیسان ؛ اسم قشنگیه به نظرم . شنیدم طلاب قم اونجا ساکن اند . باید جای جالبی باشه . تجربیات زیادی رو میشه اونجا کسب کرد . فضای طلبگی ، باید قشنگ باشه . خودم هنوز اونجور که باید حس اش نکردم . نمیدونم شاید اسون باشه و شاید هم دشوار اما اطمینان دارم شیرینه .

از یک زندگی عادی وارد یک جو طلبگی شدن ، کمی مبهم و استرس زاست اما هیجان انگیز.

قبل عقدم ، دوستان هم دانشگاهیم مدام بهم میگفتن بابا چرا طلبه ، چرا سختی ، یکی شون میگفت : چرا همیشه امور دشوار رو قبول میکنی . همیشه سخت ترین راه ها رو انتخاب میکنی ؟

بهش گفتم چون هیجان داره. من زندگی آروم و یکنواخت رو دوست ندارم . دلم می خواد با آدم ها بزرگ منش آشنا بشم . با زندگیشون ، با مدل رفتارشون ، اینکه فرقشون با ما چیه که همیشه آرامش تو چهره شونه .

اره دارم وارد فضای جدیدی میشم که باید خودم رو بسازم . خودسازی رو دوست دارم . پیشرفت فرهنگی ، علمی ، عقلی ، افکاری ، اجتماعی برام لذت بخشه .

میدونم راهی که اومدم شاید آسون نباشه اما طعم شیرینش تو کامم نشسته. دلم برای یه لحظه هایی خیلی تنگه .

خدایا لیاقت میخوام ازت . توفیق و اخلاص می خوام . برای خودم ، آقایی ، داداشم و همه طلاب . می خوام که کمک کنی سرافراز راهت باشیم . شیطون همه جا هست . وسوسه هاش همیشه سر راهه . به بزرگیت قسم ما رو لایق این مسیر قرار بده . حتی یه لحظه ما رو به حال خودمون رها نکن .

ما رو از بند تعلقات دنیایی رها و به آسمون وابسته تر کن . آمین یا رب العالمین

در این لحظات عزیز لطفا برامون دعا کنید تا بقیه هزینه هامون هم جور شه و ان شاالله به زودی زندگی مشترکمون رو شروع کنیم .

شما رو در شادیمون شریک میدونم .

التماس دعای عاقبت به خیری دارم ...

خدایا شکرت

  • همسر یک طلبه

 

اللهم لک صمت و علی رزقک افطرت و علیک توکلت

اللهمّ ربّ النّور العظیم

بسم الله اللهمّ لک صمنا و علی رزقک افطرنا فتقبل منّا انک انت السمیع العلیم

بسم الله الرحمن الرّحیم یا واسع المغفره اغفرلی

  • همسر یک طلبه

حرف های تکراری

۱۱ تیر ۹۳

ایـن روزهــا....
دروغ گفتــــن را خــــــوب یـاد گرفتــــــــــه ام
حــال مـ ــن خــــــــوب است
خــوبِ خــوب
فقـط زیــــاد تا قسمتــی هــــوای دلــ ــم طوفــــانی
همــراه با غبـــارهـای خستگـــــــــــــی ست
و فکـر مـی کنـــم
ایـن روزهـــا...
خــدا هـم از حـــرف هـای تکـــ ــراری مــ ــن خستـــه است
چـه حــس مشتـرکـــی داریــم مــ ــن و خـــدا
او...
از حــرف هـای تکـــ ـــراری مــن خستـــه است
و مـــن...
از تکـــ ــرار غـــــم انگیــز روزهــــایم...

 

  • همسر یک طلبه

با سلام ...

چند روزی دسترسی « همسر طلبه » با مشکل مواجه شده و باز من مزاحمتون شدم wink

البته « همسر طلبه » ، دلشون برای همه ی مخاطبای مهربون وبلاگ ، تنگ شده ...

امروز ، هفتم تیر ، سالگرد شهادت آیة الله دکتر بهشتی و همراهان ایشون هست . شخصیت و منش اخلاقی و فکری ایشون ، الگویی بزرگ برای همه ی ما می تونه باشه . تصمیم گرفتم چند مورد از خاطرات جالبی که در مورد ایشون نقل میشه رو براتون بنویسم . امیدوارم بپسندید ...

1) طلبه ی جوان هر روز می‌رفت دبیرستان ها و درس انگلیسی می‌ داد ؛ پولش هم می‌شد مایه ی امرار معاش . می‌ گفت این طوری استقلالم بیشتره ، نواقص حوزه رو بهتر می‌ فهمم و با شجاعت بیشتری می‌ تونم نقد کنم . بهشتی تا آخر هم با حقوق بازنشستگی آموزش و پرورش زندگی می‌ کرد . ( پ.ن از من : یعنی شهریه ی حوزه رو نمی گرفتن . )

2 )شهید بهشتی می گفت : روحانی با مردم ودر مردم زنده است وبدون آنها مُرده . این ها را گفت و گفت : خدمت بی منت وگره گشایی ؛  این هاست که مردم از یک روحانی می خواهند . می گفت : روحانی و مردم مثل ماهی و آبند . ماهی بدون آب می میرد .

3 ) دعوت شده بود برای سخنرانی . گفت : اول من رو بشناسید بعد دعوتم کنید . گفتند : می شناسیم ! گفت : من روحانیِ هستم که نعلین نمی پوشم، تنها با افراد مذهبی در تماس نیستم ، بلکه با افراد به ظاهر غیر مذهبی هم سر و کار دارم . اگر فردا دیدید عده ای بدون ریش و با کراوات به خانه و محل کارم می آیند تعجب نکنید . حالا خواستید برای سخنرانی می آیم .

4 ) خانمِ خونه رفته بود با ارث پدری خودش فرش خریده بود . رو کرده بود به خانم و گفته بود : شما آزادید ، این حق شماست ولی مرز زندگی من طلبگی است . خانم طاقت ناراحتی بهشتی رو نداشت ، حتی یه لحظه ! خودش رفت و فرش رو فروخت .

5 ) همه در ساختمان نخست وزیری جمع شده بودند برای جلسه . باهنر رو فرستاده بودند که بهشتی رو بیاره . اومده بود که آماده شید بریم ؛ همه منتظر شمایند . بهشتی عذر خواسته بود . گفته بود : جمعه متعلق به خانواده است ، قرار است برویم گردش . اخم باهنر رو که دید گفت :  بچه‌ ها منتظرند ، سلام برسونید ، بگید فردا در خدمتم .

6 ) زمان شاه بود ؛ آمدند پیش بهشتی و گفتند : حالا که « مرگ بر شاه » همه‌گیر شده ، شعار جدید بدیم . « شاه زنازاده است ، خمینی آزاده است » . بهشتی آشفته شده‌ بود . گفت : رضاخان ازدواج کرده ، این شعار حرام است . از پلکان حرام که نمی‌ شود به بام سعادت حلال رسید .

7 ) آمدند و گفتند : « الآن بهترین موقعیت است ، برای کمک به پیروزی انقلاب ، آمار شهدای 15 خرداد را بالاتر بگوییم ، خیلی بالا ، این ننگ به رژیم می‌چسبد » . بهشتی بدون تعلل گفته بود : با دروغ می‌خواهید از اسلام دفاع کنید ؟ اسلام با صداقت رشد می‌کند ، نه با دروغ .

8 ) بنی صدر که فرار کرد ، زنش را دستگیر کردند . بهشتی زنگ زد که زن بنی صدر تخلفی نکرده باید زود آزادش کنید .‌ آزادش نکردند . گفت با اختیارات خودم آزادش می‌کنم . می‌گفت : « هر یک ثانیه که در زندان باشد گناهش گردن جمهوری اسلامی است ».

9 ) اجلاس پایانی خبرگان قانون اساسی بود . خستگی توی چشمای همه معلوم بود . همه ی نماینده های سیاسی کشور ها اومده بودند . بهشتی رفته بود جلو و با تک تک اون ها دست داده بود و با سه زبان از اون ها تشکر کرده بود ؛ انگلیسی ، عربی و آلمانی . تعجب کرده بودند ؛ تصویری که از یه روحانی ساخته بودند ، این طوری نبود ...

10) شخصی با جدیّت گفته بود : بهشتی سنّیه ، توی اذان ، اشهد أنّ علیّاً ولی الله رو نمی گه . دوستش بهش گفته بود : شب بیا مسجد و پشت سرش نماز بخون تا بفهمی که اشتباه می کنی . به بهشتی هم سپرده بود که فلانی میاد ، شما این جمله رو بلند بگو . بهشتی اذان و اقامه رو گفت ولی خبری از این جمله نشد . به بهشتی اعتراض کرد که هر شب می گفتی ، حالا چرا امشب نگفتی ؟ بهشتی گفت : اگر امشب می گفتم ، به خاطر اون آقا بود نه به خاطر امیرالمومنین .

ببخشید که این مطلب ، کمی طولانی شد ...

اگه مایل بودید می تونید برای مطالعه ی خاطرات بیشتر از زندگی شخصی ، خانوادگی و سیاسی ایشون به کتاب « سیره ی شهید بهشتی » اثر دکتر غلامعلی رجایی یا کتابچه ی « صد دقیقه تا بهشت » اثر آقای مجید تولایی مراجعه کنید .

                               شهید بهشتی

  • طلبه ای به نام من

 خانم دکتری که پنج فرزند و دو دکترا دارد

بسیاری از جوانان به خصوص دخترخانم های محترم بر این عقیده هستند، که ازدواج و فرزندآوری دو موضوعی هستند که باعث عقب افتادگی اجتماعی و تحصیلی آنها می شوند، موضوعاتی که به گفته بسیاری از افراد موفق، از مهم ترین علل پیشرفت و موفقیت شان است.

به کزارش فرهنگ نیوز، خانم دکتر مریم اردبیلی، علاوه بر آنکه صاحب سه فرزند دختر و دو فرزند پسر است، دو مدرک دکتری دارد و تحصیلاتش را در دوره تاهل به سرانجام رسانده و در تمام سال‌های زندگی مشترکش شاغل و فعال اجتماعی بوده است. وی در گفت‌وگویی در خصوص نحوه تجمیع وظایف همسری، مادری، تحصیلی و اجتماعی زنان، و همچنین، نقش اصلی، اما فراموش شده آنان و تجربه های شخصی از زندگی مشترکش و … با دوهفته نامه ندای ایلام به گفتگو نشسته است.
+ پیشنهاد میکنم حتما به خصوص خانم ها مطلب ذیل رو با تامل بخونن . به نظرم خیلی ضروری و جالب بود .
 
  • همسر یک طلبه

بسم الله النور...
گفت: با دو تا بچه چجوری از پس این زندگی برمیایید؟
اول نفهمیدم چی میگه اما بعد فهمیدم منظورش چیه.
اینکه بالاخره اون مرد، پدره و وظایفی داره. همسره و وباید برای خانواده اش وقت بذاره. چه از لحاظ اقتصادی که باید مایه بذاره و چه از لحاظ روحی و عاطفی و ...
یادم به حرفهای استاد افتاد که می گفت:
تو رو خدا هر دختری رو ندید به طلبه! دختری باید بشه زن طلبه که بفهمه طلبه یعنی چی!
طلبه یعنی سرباز در حال جنگ!
دختری که اینو نفهمه، انتظارات ریز و درشت داشته باشه و فکر کنه طلبه هم یکی هست مثل بقیه، با ازدواج با طلبه هم خودش رو بدبخت کرده هم اون طلبه بیچاره رو!
اگر طلبگی رو نمی فهمی، زن طلبه نشو!
و یاد حرفهای زن امام جمعه یکی از شهر ها افتادم که می گفت:
ما و چند تا از دوستامون، شوهرامون طلبه بودند، یه جا زندگی می کردیم. اونها همش از شوهراشون توقع زندگی خوب داشتند و من سعی می کردم در راهی که می خواد، همراهیش کنم. مانعش نشم.
الان شوهرای اونها یا طلبگی رو کنار گذاشتند، یا یه طلبه ساده هستند اما شوهر من، خیلی موفق شده
الحمدلله
طلبگی یعنی سربازی امام عصر به معنای واقعی کلمه و همسر طلبه بودن، یعنی همسر یه سرباز پا به رکاب.

آقای پناهیان می گفت: "همسر طلبه  وقتی عبای شوهرش رو می شوره، باید فکر کنه که پرچم اسلام رو شسته و بهش خدمت کرده. این نگاه به درد زندگی با طلبه می خوره"
تو زندگی با طلبه، شاید سه سال، یه مانتو هم نتونی بخری! شاید چند سال یه لباس مجلسی هم نخری! باید تو چند تا مجلس یه لباس بپوشی. قید خرید طلا و زیور آلات رو بزنی و ...
باید حواست باشه که مردم (متاسفانه) دینشون رو از تو میگیرن، پس باید حواست باشه که شبیه ترین رفتار رو به حضرت زهرا(س) داشته باشی. (مخصوصا توی مجالس)
باید حواست به اقتدار شوهرت بیشتر از همه زنها باشه. باید شوهر داریت فاطمی باشه. بیشتر از همه
زندگی با طلبه سخته! بخاطر این رعایت ها، خیلی سخته اما خیلی خیلی شیرینه
وقتی معنای زندگی با طلبه رو بفهمی و سعی کنی رعایت کنی، اونوقت جایی که کم آوردی آقا قشنگ جبران می کنه
یه جاهایی که سرباز خلاف نظر مولاش رفتار کرد و تو دلت گرفت، سر می کنی بالا و می گی آقا! دلم از رفتار سربازت گرفت! دلمو صاف کن...
بعد اونقدر قشنگ آقا دست می ذاره به دلت و دلت می شه سرشار از عشق سرباز
اونقدر قشنگ آقا دل می بره از بچه هات که نکنه غصه ی بچه ها هم آوار شه رو سرت! آخه تو هم داری دوشادوش سربازش ، خدمت می کنی
اونقدر آقا بزرگت می کنه که بزرگترهاتم میان از تو مشورت میگیرن! از بس بزرگت کرده آقا جون
زندگیت می شه سرشار از یاد و نام و ذکر آقا
و مگه میشه اینقدر به یاد آقا باشی و آقا به یادت نباشه
زندگی یه طلبه، زندگی یه سربازه! یه سرباز که فرمانده اشراف دائم داره بهش!
در اشراف کامل امام عصر
به نظرت غمی میمونه؟
فقط باید حواسمون به نگاه آقا باشه. همین
--------------------------------------------------
پ.ن : نقل از دیگران

  • همسر یک طلبه
خاطراتی از آیت الله بهجت

آقای قدس می گوید:
« روزی آقا می فرمود: یکی از علمای بزرگ نجف اشرف هنگام سحر و وقت نماز شب پسر نوجوانش را که در اطاق آقا خوابیده بود صدا زد و گفت: برخیز و چند رکعت نماز شب بخوان. پسر پاسخ داد: چشم.
آقا مشغول نماز شد و چند رکعت نماز خواند. ولی آقا زاده بر نخاست. مجدداً آقا او را صدا زد که: پسرم، پا شو چند رکعت نماز بخوان. باز پسر گفت: چشم.
آقا مشغول نماز شد ولی دید فرزندش از رختخواب بر نمی خیزد، برای بار سوم او را صدا زد. پسر گفت: حاج آقا، من دارم فکر می کنم، همان فکری که درباره آن در روایت آمده است که: امام صادق علیه السلام می فرماید:
« تفکر ساعة خیر من عباده سنه: یک ساعت تفکر بهتر از یک سال عبادت است. »
آیت الله العظمی بهجت فرمودند: آقا پرخاش کرد و فرمود: ... و خود آیت الله بهجت کلمه را بر زبان جاری نکرد، ولی ما همه فهمیدیم که آن بزرگ مرد فرموده بود: پدر سوخته، آن فکری از عبادت یک یا شصت سال بهتر است که انسان را به خواندن نماز شب وادارد، نه اینکه انسان وقت نماز شب دراز بکشد و فکر بکند و به این بهانه از خواندن آن شانه خالی کند. »

  • همسر یک طلبه