سنت شکنی !!!
هو البصیر
سلام ، سلامی به آرامش دل های خسته
شاید تا به حال برایتان رخ داده باشد که بر خلاف عرف و عادت جامعه ای چه کوچک ، چه بزرگ دست به کار شده باشید .
اگر اینگونه باشد طعم تلخ اما شیرین آن را چشیده اید .
جایتان سبز ، روز ولادت حضرت معصومه «س» جشن عقد کنان برادرم بود . از همه ی آشنایان و فامیل اصرار که از ارکسترهای «غرب زده » دعوت کنید تا شادی جشنتان دو چندان شود و بیشتر خوش بگذرد ، همیشه که نمی شود غم باشد . آرامش هم در زندگی لازم هست و از ما انکار که "نه " آرامش به چه قیمتی ، آیا گناه شادی است ؟ با اینکه همگی می دانستند که حرام قطعا در چنین مجلسی رخ خواهد داد باز هم اصرار پشت اصرار که یک شب هزار شب نمی شود ...
بدون رو در بایستی به آنها گفتیم ما مجلس حرام نمی خواهیم و مولودی یا مجلس گردون خواهیم آورد . آرامش اگر با گناه حاصل می شود ارزانی خودتان . ما آرامش را در مجالس گناه جستجو نمی کنیم.
اکثر مهمان ها نیامدند ، نه اینکه فکر کنید خم به ابرو آوردیم که چرا نیامدند یا ای کاش مطابق میل آنها رفتار میکردیم که جشنمان پربارتر میشد نه...
آنهایی که مجلس حرام را به حلال ترجیح دهند همان بهتر که نباشند .
اینطور شد که ما ماندیم و یک دیگ غذای دست نخورده ! به ذهن مبارک ام رسید این نیز می تواند بانی خیر شود و به مادرم پیشنهاد دادم که باقی غذاها را به فقرا تقسیم کنید . اینگونه دعای خیرشان پشت و پناه عروس و داماد نیز خواهد بود
غذاها تقسیم شد گفتم : بروید ، نوش جان کنید که گوشت شود به جانتان ان شاالله ...