آقا طلبه نوشت : به بهانه ی دهمین روز
شعر اقتباسی زیبا به بهانه ی بیستم محرم الحرام
( دهمین روز شهادت امام حسین علیه السلام )
خوشا گریه ، نه این گریه !!
خوشا گریه ی یعقوب که نور بصرش رفت ، چو روزی پسرش رفت ...
خوشا قصه ی یعقوب !!
که گرگان بیابانی و پیراهن خونین عزیزش همه کذب است ...
خوشا چاه !!
همان چاه که یوسف به سلامت ز درش باز درآمد و
نه یک قطره ی خون ریخت در آن جا و
نه انگشت کسی گم شده آن جا و
کنارش نه تلی بود نه تپه !!
وَ یعقوب ندیده است دمی یوسفِ در چاه ...
خوشا قصه ی یعقوب !!
که گودال ندارد
وَ آه از دل آن خواهر غم دیده که از روی تلی دیده که « الشّمر ... »
عجب مجلس گرمی شده این جا ،
همین کنج اتاقم که به جز من و به جز روضه ی ارباب ،
کسی نیست و انگار که عالم همه جمعند همین جا !
و انگار که این پنجره و فرش و در و ساعت و دیوار،گرفتند دمِ حضرت ارباب :
حسین جان، حسین جان، حسین جان، حسین جان...