طلبگی های همسر یک طلبه

امام على علیه السلام : حق ، راه بهشت است و باطل ، راه جهنم و بر سر هر راهى دعوت کننده اى است .

طلبگی های همسر یک طلبه

امام على علیه السلام : حق ، راه بهشت است و باطل ، راه جهنم و بر سر هر راهى دعوت کننده اى است .

مشخصات بلاگ
طلبگی های همسر یک طلبه

به خانه ی مجازی همسر یک طلبه خوش آمدید . قدم کلیک هایتان بر چشم ...
از وقت تان برای خنده استفاده کنید ؛ زیرا خنده موسیقی و آهنگ روح است .

آخرین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلتنگی» ثبت شده است

دلم گرفته ای دوست ...

۱۸ ارديبهشت ۹۳

 


دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من

گراز قفس گریزم کجا روم، کجا من!

کجا روم که راهی به گلشنی ندارم

که دیده برگشودم به کنج تنگنا من

نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل

چو تخت پاره بر موج رها رها رها من

زمن هر آنکه او دور چو دل به سینه نزدیک

به من هر آنکه نزدیک از او جدا جدا من

نه چشم دل به سویی نه باده در سبویی

که ترکنم گلویی به یاد آشنا من

زبودنم چه افزود! نبودنم چه کاهد!

که گوید به پاسخ که زنده ام چرا من

ستاره ها نهفتم در آسمان ابری

دلم گرفته، ای دوست هوای گریه با من.

 سیمین بهبهانی

 

  • همسر یک طلبه

من و دلتنگی ...

۲۶ اسفند ۹۲

هو السمیع

سلام به دوستان وبلاگی خودم ؛ حالتون خوبه ؟ خوش میگذره ان شا ءالله .
الحمدالله . بنده هم خوبم . روزگار خوش نمیگذره اما عصا به دست می گذره ...
نمیدونم ؛ گاهی اصلا هیچ زیبایی توی این دنیا قابل رؤیت نیست  و گاهی همه جا از شدت رنگی بودنش ؛ مداد رنگی کم می آورد . 
راستش موندم از ظلم زمانه شکوه کنم یا از نیرنگ مردم زمانه ناله ! احساس میکنم هیچی سر جاش نیست . ظالم به راحتی ستم میکنه و خوش هم میگذرونه . ککش هم نمی گزه . عذاب وجدان ! اصلا . اتفاقا خیلی راحت همه چیز رو کنار هم می چینه و در نهایت خودش تبرئه میشه ... 
دلتنگم ؛ از همه ی قضاوت کردن ها . از همه ی اون هایی که خودشون رو علامه ی دهر می دونند . از همه ی کسایی که فقط می خوان خودشون رو اثبات کنند . 
از حقارت بیزارم . از بی مسولیتی بیزارم . از سوءاستفاده کردن ها ؛ از زرنگ بازی ها ؛ از دروغ ، دروغ ، دروغ ...
دروغ مثل خوره مخ ام رو می خوره . از احساس های به باد رفته . از عاطفه شکنی ها . از غرور بیزارم . از نگرانی و استرس بیجا که مشکلی رو حل نمیکنه که هیچ ، بلکه حساسیت رو بیشتر هم میکنه . از حرمت شکنی ها ؛ از انتظارات بی جا ؛ آه خدا ...
از تهمت و از غیبت . از له کردن شخصیت ها . از خود شیفتگی ها ، از خود برتر بینی و خود رأی بودنها  ، از تبعیض ؛ از اینکه حرفت فهمیده نشه ، درک نشه دردت چیه . از کلاه شرعی ها .
از دنیا با همه ی زرق و برقش بیزارم ...
از این گرونی و حروم خوری ها ؛ که انگیزه و میل رو تو وجود آدم میکشه . از اختلاف طبقاتی ؛ از پشت خالی کردن ها که پایه های زندگی ها رو سست میکنه . 
از تکیه گاه های بی پناه ؛ از بی اعتمادی ها ...
دلتنگ روز های خوشم ؛ دیروزم کجاست تا مرحم زخم هایم باشد . کودکیم و آرامش بچگیم را می خواهم . گاهی چقدر نفهمیدن زیبا می شود . گاهی چقدر خاله بازی هایت حسرت می شود . گاهی چقدر دوستان قدیمی نعمت می شوند . گاهی چقدر خاطرات زیبا می شود. گاهی چقدر عشق ها پررنگ می شود. گاهی چقدر لحظات از دست رفته گنج می شود و دست نیافتنی ...
گاهی از خوبی کردن ها پشیمان می شوی و خواه و ناخواه زبان سرزنش چرخیده می شود که ای کاش ...
خدای من دریاب مرا ...
غمی بزرگ مرا به نیستی کشانده ...
ای همه ی هستی من ؛ به قلبم آرامش بخش .
  • همسر یک طلبه