طلبگی های همسر یک طلبه

امام على علیه السلام : حق ، راه بهشت است و باطل ، راه جهنم و بر سر هر راهى دعوت کننده اى است .

طلبگی های همسر یک طلبه

امام على علیه السلام : حق ، راه بهشت است و باطل ، راه جهنم و بر سر هر راهى دعوت کننده اى است .

مشخصات بلاگ
طلبگی های همسر یک طلبه

به خانه ی مجازی همسر یک طلبه خوش آمدید . قدم کلیک هایتان بر چشم ...
از وقت تان برای خنده استفاده کنید ؛ زیرا خنده موسیقی و آهنگ روح است .

آخرین مطالب

آقا طلبه نوشت : آیة الله دکتر بهشتی

شنبه, ۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۲۹ ب.ظ

با سلام ...

چند روزی دسترسی « همسر طلبه » با مشکل مواجه شده و باز من مزاحمتون شدم wink

البته « همسر طلبه » ، دلشون برای همه ی مخاطبای مهربون وبلاگ ، تنگ شده ...

امروز ، هفتم تیر ، سالگرد شهادت آیة الله دکتر بهشتی و همراهان ایشون هست . شخصیت و منش اخلاقی و فکری ایشون ، الگویی بزرگ برای همه ی ما می تونه باشه . تصمیم گرفتم چند مورد از خاطرات جالبی که در مورد ایشون نقل میشه رو براتون بنویسم . امیدوارم بپسندید ...

1) طلبه ی جوان هر روز می‌رفت دبیرستان ها و درس انگلیسی می‌ داد ؛ پولش هم می‌شد مایه ی امرار معاش . می‌ گفت این طوری استقلالم بیشتره ، نواقص حوزه رو بهتر می‌ فهمم و با شجاعت بیشتری می‌ تونم نقد کنم . بهشتی تا آخر هم با حقوق بازنشستگی آموزش و پرورش زندگی می‌ کرد . ( پ.ن از من : یعنی شهریه ی حوزه رو نمی گرفتن . )

2 )شهید بهشتی می گفت : روحانی با مردم ودر مردم زنده است وبدون آنها مُرده . این ها را گفت و گفت : خدمت بی منت وگره گشایی ؛  این هاست که مردم از یک روحانی می خواهند . می گفت : روحانی و مردم مثل ماهی و آبند . ماهی بدون آب می میرد .

3 ) دعوت شده بود برای سخنرانی . گفت : اول من رو بشناسید بعد دعوتم کنید . گفتند : می شناسیم ! گفت : من روحانیِ هستم که نعلین نمی پوشم، تنها با افراد مذهبی در تماس نیستم ، بلکه با افراد به ظاهر غیر مذهبی هم سر و کار دارم . اگر فردا دیدید عده ای بدون ریش و با کراوات به خانه و محل کارم می آیند تعجب نکنید . حالا خواستید برای سخنرانی می آیم .

4 ) خانمِ خونه رفته بود با ارث پدری خودش فرش خریده بود . رو کرده بود به خانم و گفته بود : شما آزادید ، این حق شماست ولی مرز زندگی من طلبگی است . خانم طاقت ناراحتی بهشتی رو نداشت ، حتی یه لحظه ! خودش رفت و فرش رو فروخت .

5 ) همه در ساختمان نخست وزیری جمع شده بودند برای جلسه . باهنر رو فرستاده بودند که بهشتی رو بیاره . اومده بود که آماده شید بریم ؛ همه منتظر شمایند . بهشتی عذر خواسته بود . گفته بود : جمعه متعلق به خانواده است ، قرار است برویم گردش . اخم باهنر رو که دید گفت :  بچه‌ ها منتظرند ، سلام برسونید ، بگید فردا در خدمتم .

6 ) زمان شاه بود ؛ آمدند پیش بهشتی و گفتند : حالا که « مرگ بر شاه » همه‌گیر شده ، شعار جدید بدیم . « شاه زنازاده است ، خمینی آزاده است » . بهشتی آشفته شده‌ بود . گفت : رضاخان ازدواج کرده ، این شعار حرام است . از پلکان حرام که نمی‌ شود به بام سعادت حلال رسید .

7 ) آمدند و گفتند : « الآن بهترین موقعیت است ، برای کمک به پیروزی انقلاب ، آمار شهدای 15 خرداد را بالاتر بگوییم ، خیلی بالا ، این ننگ به رژیم می‌چسبد » . بهشتی بدون تعلل گفته بود : با دروغ می‌خواهید از اسلام دفاع کنید ؟ اسلام با صداقت رشد می‌کند ، نه با دروغ .

8 ) بنی صدر که فرار کرد ، زنش را دستگیر کردند . بهشتی زنگ زد که زن بنی صدر تخلفی نکرده باید زود آزادش کنید .‌ آزادش نکردند . گفت با اختیارات خودم آزادش می‌کنم . می‌گفت : « هر یک ثانیه که در زندان باشد گناهش گردن جمهوری اسلامی است ».

9 ) اجلاس پایانی خبرگان قانون اساسی بود . خستگی توی چشمای همه معلوم بود . همه ی نماینده های سیاسی کشور ها اومده بودند . بهشتی رفته بود جلو و با تک تک اون ها دست داده بود و با سه زبان از اون ها تشکر کرده بود ؛ انگلیسی ، عربی و آلمانی . تعجب کرده بودند ؛ تصویری که از یه روحانی ساخته بودند ، این طوری نبود ...

10) شخصی با جدیّت گفته بود : بهشتی سنّیه ، توی اذان ، اشهد أنّ علیّاً ولی الله رو نمی گه . دوستش بهش گفته بود : شب بیا مسجد و پشت سرش نماز بخون تا بفهمی که اشتباه می کنی . به بهشتی هم سپرده بود که فلانی میاد ، شما این جمله رو بلند بگو . بهشتی اذان و اقامه رو گفت ولی خبری از این جمله نشد . به بهشتی اعتراض کرد که هر شب می گفتی ، حالا چرا امشب نگفتی ؟ بهشتی گفت : اگر امشب می گفتم ، به خاطر اون آقا بود نه به خاطر امیرالمومنین .

ببخشید که این مطلب ، کمی طولانی شد ...

اگه مایل بودید می تونید برای مطالعه ی خاطرات بیشتر از زندگی شخصی ، خانوادگی و سیاسی ایشون به کتاب « سیره ی شهید بهشتی » اثر دکتر غلامعلی رجایی یا کتابچه ی « صد دقیقه تا بهشت » اثر آقای مجید تولایی مراجعه کنید .

                               شهید بهشتی

  • طلبه ای به نام من

خاطرات شهید بهشتی

شهید بهشتی

نظرات  (۴)

  • جعفر کریم زاده
  • با سلام
    دوست عزیز ما با مطلب «
    انتشار اولین بسته اطلاع رسانی مذهبی فرهنگی تبلیغی مهاباد
    برگرفته از کانون فرهنگی تبلیغی قلم ( مهاباد ) » به روزیم .
    خوشحال میشیم سری به وب ما بزنی و نظرتو راجب این مطلب بنویسی .
    منتظر حضورتیم
    http://kanooneghalam.blog.ir/
    ذنتتتتتتت


    به عاصیان وعده ی رحمت رسید

    سلام علیکم.ماه رمضان بر شما مبارک.
    ماهی سرشار از برکت و رحمت و عبادت های پذیرفته شده
    برایتان آرزومندم.

    التماس دعا دارم زمان برآورده شدن حاجات که موقع افطار و سحری هستش.
    یازهرا
    هر طفلی را مادرش آماده مهمانی می کند.
    مهمانی خداست؛
    مادرم آماده شدن ما دست توست...
    یا زهرا..

    سلام علیکم.

    طرح ختم سراسری قرآن کریم هدیه به روح مطهر و منور شهدای عزیز،بالاخص شهدای مهجور!
    برای شرکت در این طرح جز مورد نظر رو برامون بفرستید .
    ضمنا تا آخر ماه رمضان فرصت خواندن جز مورد نظر را دارید. التماس دعا


  • فانوس جزیره
  •  اینک به عشق عفو کریمانه آمدم
    شرمنده ام ببخش که تاخیر داشتم


    سلام علیکم
    رمضان ، ماه بندگی خدا بر شما بزرگوار مبارک
    لطفا ما را ویژه دعا کنید
    عاقبتتون بخیر

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">