طلبگی های همسر یک طلبه

امام على علیه السلام : حق ، راه بهشت است و باطل ، راه جهنم و بر سر هر راهى دعوت کننده اى است .

طلبگی های همسر یک طلبه

امام على علیه السلام : حق ، راه بهشت است و باطل ، راه جهنم و بر سر هر راهى دعوت کننده اى است .

مشخصات بلاگ
طلبگی های همسر یک طلبه

به خانه ی مجازی همسر یک طلبه خوش آمدید . قدم کلیک هایتان بر چشم ...
از وقت تان برای خنده استفاده کنید ؛ زیرا خنده موسیقی و آهنگ روح است .

آخرین مطالب

سلوک دانشجویی

۲۶ مهر ۹۲

هو العلیم 

دانشجو ؛ آیا این کلمه فقط مختص دانشجویان مقطع دانشگاهی ست یا هر کس که به نوعی فرا گیرنده علم است ؟

دانش + جو = کسی که جوینده ی دانش است حال می خواهد دانشجو باشد یا طلبه ، کارمند ، مهندس ، دکتر و حتی به عقیده ی من ، خیاط یا بقالی سر کوچه و حتی دانش آموز که می بایست دانش جو باشد  ...

اگر کسی تمایل به پیشرفت و بیداری از غفلت دارد باید گام به گام تحصیل اش همراه با معرفت و شناخت باشد . از یک بچه مهد کودکی گرفته تا لحظه مرگ .

والدین و خود ما نیز که روزی پدر و مادر خواهیم شد باید هوشیار باشیم و حواسمان باشد که در برابر خداوند ، پیامبران و امامان که نخستین آموزگاران ما هستند مسئول هستیم و آنها حق تعلیم بر گردنمان دارند . پس از ابتدا باید به فرزندانمان جرئت و جسارت در علم را آموزش دهیم . 

اگر به دلبندمان یاد می دهیم که اسباب بازی اش را به گونه ای بسازد که مثلا شکل یک خانه باشد به او هدف از این کار را نیز فرا دهیم و قدم به قدم حرکات را به او توضیح دهیم .

کودک باید از ابتدا کنجکاو باشد و هیچ آموزش بی پایه و اساس را قبول نکند . 

" یادگیری مخصوص کلاس نیست . دانشجو باید عاشق باشد . با تمام وجود درس بخواند و قانع نباشد . طوری کسب علم کند که در وجودش زلزله رخ دهد . از پاره وقت ها نهایت استفاده را ببرد . " « بخشی از سخنان آقای قرائتی »

هر کجا که جلوی ضرر گرفته شود منفعت است . اگر کتابی می خوانیم با هدف خوانده شود . از زمانی که همسرم کتابی با عنوان « سلوک دانشجویی ، جواد محدثی » را به من هدیه دادند نگاهم در مورد آموزش به شدت تغییر کرد و افسوس از لحظات از دست رفته ...

« ان الانسان لفی خسر » که هر آینه انسان در زیان کاری ست . از آن زمان تکانی به خود دادم و با خود عهد بستم هر گاه جمله ای می خوانم همراه با تدبر باشد . 

 پیامبر خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم :

« إنَّ طـالِبَ العِلمِ تَـبسُطُ لَـهُ الـمَلائکَةُ أجـنِحَتَها وتَستَغفِرُ لَهُ »
فـرشتگان ، بـالهاى خـود را براى جوینده دانش مى ‏گسترانند و برایش آمرزش مى‏طلبند .
کنز العمّال : ۲۸۷۴۵ منتخب میزان الحکمة : ۳۹۸

  • همسر یک طلبه

هو الحفیظ

بعضی از آفات هستند که ضررشان متوجه همه می شود . منتهی آفتی روی گندم یک اثر می گذارد و همین آفت روی نهال سیب تاثیر دیگری دارد . 

در سلسله رفتارهای اقتدار شکن ؛ ششمین رفتار مقایسه کردن است . 

مقایسه مرد با مرد ، قدرت و قابلیت یک مرد را زیر سوال می برد .

در سلسله مراتب عاطفه شکن ؛ چهارمین رفتار مقایسه کردن است . 

مقایسه ها دو جور است : الف .  مقایسه ذهنی    ب. مقایسه رفتاری 

مقایسه ذهنی :

به زبان آورده نمی شود و فقط در ذهن ؛ خانم با خواهر خانم ، خانم داداش ، خواهر ، مادر ... مقایسه می شوند .

مقایسه ذهنی دو پیامد بسیار خطرناک دارد : 

الف : دلسردی و بی رغبتی به همسر و زندگی خود 

دست بالای دست بسیار است . این مقایسه و تکرار آن ؛ انگیزه زندگی کردن را از بین می برد و باعث می شود یواش یواش در موضوع طلاق جدی شویم.

ب : کشش و تمایل به دیگری و احتمال افتادن به گناه 

امام علی « علیه السلام » : فکر گناه ، تولید گناه می کند .

هرگاه مقایسه فکری به ذهن آمد باید جریان فکر را عوض کرد .

مقایسه رفتاری :

الف : بیان مستقیم همراه با سرزنش 

ب : تعریف کردن از مرد یا زن دیگری 

ج : توجه نشان دادن به یک زن یا مرد دیگر 

همین که به زن یا مرد دیگری توجه نشان می دهید این بدان معناست که : او قابل توجه تر ؛ تحسین بر انگیز تر و تماشایی تر است .

دلیل مقایسه کردن چیست :

 

  • توجه زیاد به عیب ها ، ضعف ها و نقص های همسر خود  : آن هایی دچار بازی مقایسه کردن می شوند که فقط به عیب ها توجه می کنند . در صورتیکه هر کس دارای عیب ها و خوبی هایی هست .
  • توجه به ظاهر بیرونی افراد : در نمایش بیرونی همگی سعی میکنند که انسان مثبتی باشند و کسی از خلوتگاه ، ارتباط با خانواده و همه ی زندگی شخص مورد توجه خبر ندارد .

اگر زنان و مردان در این قضیه جدی باشند که فقط در حد ضرورت با نامحرم صحبت کنند ، مشکل مقایسه کردن به وجود نمی آید . 

 

  • گاهی مقایسه کردن را به عنوان ابزار استفاده میکنیم : گاهی فکر می کنیم که اگر مقایسه کنیم او تحریک می شود و رفتارش را عوض می کند .

« هرگز کسی با مقایسه ، رفتار مثبت در او ایجاد نمی شود ، تحریک نمی شود و تغییر نمی کند .» 

در روابط زن و شوهر ، باید در مرد یا زن این احساس به وجود آید که فقط « من » برای او جذابیت دارم .

پیامد های ویرانگر مقایسه :

 

  • حسادت : الف : تبعیض    ب: مقایسه 
  • کارشکنی ، تخریب و اذیت کردن 
  • عیب جویی از دیگران 
  • احساس رضایت از کوچک شدن دیگران 
  • کتمان ، تظاهر و دروغ : مقایسه کودکان باعث می شود آن ها ریا کار شوند .
  • کنجکاوی و مچ گیری 
  • توهم و تفسیر رفتارهای دیگران 
  • آدم هایی که زیاد مقایسه می شوند آرام آرام خودشان ، خود را با دیگران مقایسه میکنند و اعتماد به نفس خود را از دست می دهند .
  • شعله ور شدن خطرناک نیاز به تعریف و تمجید 
  • تلاش برای موفقیت حتی به شکل نامشروع 
دنیا ؛ صحنه امتحان است و خانواده نوعی از این امتحان .
زن و شوهر ، هر یک وظایفی دارند و از این امتحان مبرا نیستند .
حال اگر توجه کنیم و به وظیفه مان عمل کنیم در امتحان خود ، قبول شده ایم . 
هیچ کس مسؤل عمل دیگری نیست . 
باشد که خداوند دل ها را نرم کند... 
  • همسر یک طلبه

هو الحفیظ

اگر مرد عاطفه زن و زن اقتدار مرد را مراقبت نماید آرامش خانه فراهم می گردد.

3. سومین رفتار عاطفه شکن ، بی توجهی است .

باید به چه چیزهایی توجه شود : 

 

  • توجه به ظاهر ، چهره ، وجود ، لباس زن 

زن لباس مرتب می پوشد و به استقبال شوهر می رود ، آقا هیچ عکس العملی نشان نمی دهد . رفتار آقا باید با دیروز فرق کند و بگوید فهمیدم یک کاری کردی ، نشان دهد که این تغییر را احساس کرده و نشان دهد که همسرش دیده شده است .

گاهی زن را فقط عاشقانه نگاه کنید . نگاه باید غافلگیرانه باشد . « نگاه با محبت »

 

  • توجه به کارکرد ها ، زحمت ها و تغییرات مستقیم « زمان لحظه ورود به خانه »

لحظه ورود به خانه ؛ ابتدا یک دقیقه قبل از در آوردن لباس از تن ، در خانه راه بروید و فقط نگاه کنید ببینید تغییر مثبتی رخ داده است ، بعد نشان دهید که تغییرات و زحمات دیده می شود به دنبال حسن ها بگردید ، به زبان آورید و تشکر کنید .

در مورد کودکان : از راه های تربیت ؛ مچ گیری در کارهای خوب است . در کارهای پسندیده مچ فرزندتان را بگیرید این باعث  اعتماد به نفس و فعال بودن فرزند می شود .

« حسن جویی با اصل غافل گیری »  

 

  • توجه به غذا : غیر از تشکر دیدن مهم است .
  • توجه به ناراحتی ها 

اگر خانم به هر دلیلی ناراحت است بی تفاوت نباشید ، پی گیری کنید . 

« چرا ، چی شده ، کسی چیزی گفته ، خطا از سمت من است » نشان دهید که همسرتان برایتان مهم است . 

نقطه مقابل عشق تنفر نیست ، بی تفاوتی است .

در مورد دختران : در ک احساس لطیف و عاطفه او

اگر دخترتان با دوستش دچار مشکل شده است : چی شده دخترم ، آهان چون دوستت با کسی دیگه دوست شده ناراحتی ؟ ، درک میکنم ، خیلی ناراحتی نه ، اذیتی نه .

با عاطفه او همراه شوید نگویید دوست شده که شده مهم نیست ...

 

  • توجه به مشکلات فرزندان « در مورد پدران » 

چیزی که زن را اذیت می کند کم توجهی آقا به فرزندان است . دغدغه آقا برای فرزندان برای خانم مهم است . این به خانم آرامش می دهد. 

 

  • توجه به خانم در مهمانی ها و مسافرت ها 
  • توجه به نیاز های ضروری 

« کریم کسی است که قبل از تقاضا عنایت کند .»

آقا قبل از تقاضای خانم ، احتیاجاتش را فراهم آورد . این باعث آرامش خانم می شود .

در زندگی آقا و خانم  باید مدام با خود فکر کنند که چه چیزی باعث آرامش طرف مقابل می شود .

 

  •  تماس تلفنی در میانه روز : « مخصوص آقایانی که کل روز را سر کارند .» 

توجه با محبت فرق می کند .

 

  • توجه به نگرانی ها با اقدام فوری :
  • حضور در شرایط سخت : « مهمانی بزرگ ، زایمان ، بخشی از دوران بارداری ، بیماری ، فوت عزیزان 

خانم ها هیچ گاه شرایط سخت از یادشان نمی رود . 

پیامبر اکرم « صلی الله علیه و آله و سلم »: نشستن مرد در کنار همسرش از اعتکاف مسجد النبی محبوب تر است .

سؤال : اینکه میگوییم بنیاد روانی زن ، عاطفه است آیا این بدان معناست که نقصان عقلی در زن است ؟؟؟

پاسخ : زمانی که مادر می خواهد دلبندش را به درمانگاه ببرد و آمپول اش را بزند ، بچه گریه می کند . مادر قلبش به درد می آید و ممکن است کوتاه بیاید . اما پدر نه ، چنین احساسی ندارد .

این نشان دهنده ی عاطفه زن است و عاطفه او برتری دارد . گاهی رفتاری از او سر می زند که آقا فکر میکند این عمل زن عقلانی نیست « مثل مثال ذکر شده »  زن و مرد مکمل یکدیگرند . مرد دارای اقتدار و زن دارای عاطفه و این دو باید در کنار یکدیگر قرار بگیرند تا کامل شوند . 

زیبا دیدن ؛ خود هنر است ... 

ببایید با هم زیبا ببینیم .

 

  • همسر یک طلبه

ادامه ...

۱۰ مهر ۹۲

هو الحفیظ

تحلیل رفتارهای متقابل 

شخصیت درونی هر انسان در هر سن و با هر جنسیتی دارای 3 بخش می باشد:

1- کودک درون 2- بالغ 3- والد

کودک درون: لذت و رنج - شادی و غم- بازی و تفریح - هنر و تخیل در انسان مربوط به این قسمت می شود.

بالغ درون: استدلال - منطق - تبادل اطلاعات

والد درون: امر و نهی - تحکم - بکن نکن - باید و نباید - قضاوت

والد دو گونه است: والد انتقادی که سرزنش، تنبیه، تحقیر می کندو والد حامی که کمک کننده است.

در برخورد با کودکان :

اگر والد انتقادی باشد کودک لجباز، پرخاشگر و تهاجمی یا آسیب دیده و زودرنج می شود .

 اگر برخورد والد حامی باشد کودک سرزنده و با نشاط و دارای اعتماد به نفس می شود.

وقتی در فردی فقط کودک درون فعال باشد و بالغ و والد خاموش باشند انسان رو به هر خلافی می آورد. معیار فرد دلش (هوس) می شود، رفتارهای ناهنجار، بی بند و باری و هوس بازی به دنبال دارد

وقتی فقط بالغ درون فردی فعال باشد انسانی خشک و منطقی با روابط عمومی ضعیف می شود

اگر فقط والد حامی فعال باشد انسان زیاد احساس گناه می کند و چنانچه فقط والد انتقادی فعال باشد فرد عصبی و ناامید از خداوند می گردد.

شکل عالی شخصیت سالم: کودک بانشاط درون + بالغ + والد حامی

 

 

  • همسر یک طلبه

عاطفه شکنی

۰۹ مهر ۹۲

هو الحفیظ

احساس روانی زن به احساس عاطفه است . 

اگر در زندگی توانستیم عاطفه یک زن را احترام و مراقبت کنیم ، زندگی آرامی خواهیم داشت اما اگر نوع برخورد مرد با زن به گونه ای باشد که عاطفه او تکریم نشود این زندگی حتما آسیب خواهد دید . 

1. اولین رفتاری که عاطفه شکن است ؛ تحقیر کردن عاطفه و زیر سؤال بردن احساسات است .

احساسات زن نباید سرزنش و تحقیر شود . اگر زن رنجیده خاطر بود و به هر دلیلی گریه می کرد هرگز نگویید چرا دارید گریه می کنید . 

اگر نمی توانید مسئله را مدیریت کنید چرا عاطفه را تخریب می کنید .  اصلا مهم نیست دلیل گریه چیست . خواه دلیل درست باشد خواه نادرست . 
علت ها متفاوت است . گاهی دلتنگی ، گاهی ازدواج ، گاهی مهاجرت ، گاهی بیماری ، گاهی افسردگی بعد از زایمان و گاهی زود رنجی و حساسیت ...
گاهی مادری از بیماری فرزندش بی قراری می کند ، این 2 دلیل دارد : 1. بیماری دلبندش  2. کوتاهی شوهرش 

 

اینجا باید گریه را همراهی کرد و گفت : می فهمم خیلی ناراحتی ، خیلی اذیتی . بالاخره مادری ، میتونم درک کنم چطور داری رنج می بری . 

 

ولی هیچ گاه نگویید : چرا گریه میکنید ، مگر با گریه مشکلات حل می شود .

باید احساس او تکریم شود ، با او همدردی شود . بعد به فکر جبران بر آیید .
2 . دومین رفتار عاطفه شکن ، سکوت و گفتگو نکردن مرد است . 
حرف نزدن مرد خیلی زن را اذیت می کند . نفس گفتگو برای خانم ها جالب است . اصلا مهم نیست موضوع در مورد چیست . همین که گفتگو باشد یعنی زن برایش مهم است . « از نگاه زن » 
زنان خیلی با گفتگو به آرامش می رسند .
کلا آقایان نتیجه گرا و هدف گرا هستند و خانم ها رابطه گرا . یعنی اصل رابطه برایشان مهم است.  
مهارت های گفتگو با همسر « آقایان نسبت به خانم ها »:
در رابطه بین زن و مرد ؛ باید خانم مراقب اقتدار مرد و آقا مراقب عاطفه زن باشد .

  • برای گفتگو زمان بگذارید : دکتر جان کری نویسنده کتاب « مردان مریخی ، زنان ونوسی » تاکید می کند که در هفته 15 ساعت با خانم صحبت کنید . 
  • شما با رغبت و علاقه پیش قدم شوید .
  • در بیان مشکل اظهار همدلی کنید .
  • راه حل ارائه ندهید : راه حل فوری نشان دهنده ی سر باز کردن و بی اهمیت جلوه دادن مشکل است . 

مثلا : آقا وارد خانه می شود خانم می گوید کمر درد دارم . به هیچ عنوان آقا نباید بگوید : دکتر بروید . زن می خواهد مردش را محک بزند تا ببیند چقدر برایش اهمیت دارد.

نگاه اول : کجای کمرت درد میکنه . چی شد درد گرفت . چقدر درد میکنه .  نشان دهید که شما هم از دردشان ، دردتان گرفت .
اگر راه حل ارائه بدهید و بگویید بروید دکتر یعنی درک نکردید ، عاطفه اش را شکستید . « مگر خودش نمی داند که باید به دکتر برود .» 
  • کلامش را قطع نکنید .
 وقتی زن دارد مشکل اش را می گوید . در واقع در حال تخلیه روانی است تا جایی که می توانید گوش دهید « حتی اگر عجله دارید » گوش دهید و در نهایت گوش دهید. کلامش را قطع نکنید . قطع کلام توهین به عاطفه است . 
امام رضا « علیه السلام »هرگز کلام کسی را قطع نمی کردند . 
  •   به صورت او نگاه کنید . « کار کوچک آثار بزرگ دارد . » 
  • قضاوت نکنید ، واکنش نشان ندهید ، سؤال هم نپرسید . فقط گوش کنید و اظهار همدردی کنید .
  • قرار بر حل مسئله نیست . « شنیدن فعال همراه با واکنش » 
  • بستر زمانی پاسخ را عوض کنیم .
  • والد حامی باشید . 
 
  • همسر یک طلبه

و ...

۰۸ مهر ۹۲

هو الحفیظ

تحسین کردن در آقایان ، پنج پیامد حتمی دارد :

 

  • احساس افتخار و اقتدار
  • احساس ارزشمندی  : اگر کسی خودش را گرامی بدارد ، دچار گناه نمی شود. 
  • محبوبیت تحسین کننده 
  • تقویت رفتار مثبت : تکرار و توسعه ی رفتار مثبت
  • اصلاح رفتار نادرست

روش به شوق آوردن آقایان تحسین است .

4. چهارمین رفتار اقتدار شکن ؛ تحقیر است .

اگر مردی احساس کند که تحقیر شده رفتار نادرست از او رخ می دهد . اگر نوع رفتار و بیان به گونه ای باشد که یک آقا احساس کند که تحقیر شده رفتاری از او سر خواهد زد که خودش هم می داند اشتباه است اما ادامه می دهد . 

بعضی از مصادیقی که باعث می شود شخص احساس کند که تحقیر شده است :

 

  • عیب خانواده را به کسی نگویید .
  • عیب خانواده همسر را روی سر همسر نکوبید : مردی می گویید که چرا همسرم از من حرف شنوی ندارد ؟؟؟ چون تحقیر شده است .
  • پدر و مادر ها ؛ عیب خانواده عروس را به پسرتان نگویید ، عیب خانواده داماد را به دخترتان نگویید : در این صورت عروس و داماد دچار فشار روانی می شوند و محبت ها کمتر می شود . از یکدیگر دلسرد می شوند . 

حدیث قدسی : هر کس بنده مؤمنی را تحقیر کند به من اعلام جنگ دهد. 

5 . در جمع به کسی تذکر ندهید .

 منظور فقط در مورد غریبه ها نیست . در حضور بچه به پدر و مادر انتقاد نکنید . 

بچه ای خطا می کند ، پدرش به او فحش می دهد و کتک می زند . اگر همسرش در مقابل دیگران به پدرش تذکر دهد این اقتدار پدرش را می شکند . 

بچه ای خطا کرده مادرش همان لحظه او را می بوسد این اشتباه است و بدتر آن است که پدرش بگوید این کار را نکنید بچه لوث می شود  این هم اشتباه است در این صورت بچه دیگر حرف شنوی نخواهد داشت .

دوست آن است که معایب دوست همچو آینه رو به رو گوید 

نه که چون شانه با هزار زبان پشت سر رفته و مو به مو گوید .

  • همسر یک طلبه

هو الحفیظ

با سلام و عرض ادب

برای شناخت آسیب های خانواده ، اول لازم است اشاره شود به بنیان های روانی زن و مرد .

اولا تفاوت ساختار فیزیکی و جسمی زن و مرد خود نشان دهنده ی این است که ، این ها از لحاظ ساختار روانی نیز با هم متفاوت هستند . حجم عضلات در مردان 20-40 % بالاتر است . خون آقایان غلیظ تر ، پوست زمخت تر و ترمیم زخم زودتر صورت می پذیرد . ساختار جسمش متفاوت ، تنفس آقایان عمیق تر و تنفس خانم ها سطحی تر است . ظاهر فیزیکی مرد از ظاهر فیزیکی زن قوی تر است . همین گواهی این است که ساختار روانیشان نیز باید تغییر کند اگرنه جسم خودش موضوعیت ندارد . جسم مرکب روح است . جسم ابزاری است برای تکامل روح . همین تفاوت جسم آقایان از خانم ها نشان دهنده ی این است که برای نیاز های روانی آقایان جسم دیگری نیاز است . پس این روان با آن روان فرق می کند . این نیاز درونی با آن نیاز روانی متفاوت است . نیاز ها یکی نیست و عین همان که در بیرون قدرت بیشتر است در درون هم مردان اقتدار را دوست دارند . 

ساختار درونی آقایان بر پایه ی اقتدار است . اگر بخواهیم یک چیز از بنیان روان مرد بگوییم آن اقتدار است . 

اگر در رابطه زن و مردی ، اقتدار مرد زیر سؤال رفت حتما این زندگی مشکل خواهد داشت . 

چه چیز هایی اقتدار مرد را می شکند : 

1. سرزنش و مؤاخذه در صورت رفتار اشتباه :

اشتباه امریست طبیعی و کسی نمی تواند بگوید که « من اشتباه نمی کنم » . اشتباهی که آقایان می کنند در حرف زدن ، خرید و فروش ، در روابط ...

در اینجا نوع برخورد یک خانم می تواند اقتدار شکن باشد یا نباشد . 

آن چیزی که اقتدار شکن است سرزنش است . زیر سؤال بردن و مؤاخذه است . اثر دیگر سرزنش لجبازیست . لجبازی معمولا افراط در ملامت است . 

امام علی « علیه السلام »: افراط در سرزنش ، آتش لجاجت را شعله ور می کند . 

پرخاشگری در آقایان ؛ ریشه اش مؤاخذه است . سرزنش باعث ایجاد کینه می شود . سرزنش یک معصیت است و عقوبت دارد . اگر کسی ، دیگری را سرزنش کند نمی میرد مگر اینکه سرش بیاید . 

امام صادق « علیه السلام » : هر کس مؤمنی را سرزنش کند در دنیا و آخرت عقوبت می شود . 

در دنیا مرتکب اشتباهی می شود که دیگران سرزنش اش میکنند و در آخرت ، شیطان او را سرزنش خواهد کرد .

اولین رفتار : پس مراقب باشیم اگر آقایی اشتباه کرد سرزنش اش نکنیم بلکه به دنبال راه حل باشیم برای توجیه .

2. بیان ضعف ها ، عیب ها و نقص ها ست منتهی مستقیم :

تو لجبازی ، تنبلی ، جوانی ، کم تجربه ای ، خامی 

هیچ گاه عیب پسر ها و مردها را مستقیم نگویید . اگر چه که هر مردی عیبی دارد . صاف و بی پرده عیب را نگویید .

3. غر زدن : غر زدن یعنی نارضایتی از زندگی و شوهر ، عدم پذیرش را می رساند . 

آنچه به مرد حس اقتدار می دهد تحسین و پذیرفته شدن است .

برای آقایان گفتن دوستت دارم تاثیر چندانی ندارد این تحسین است که در آن اثر می گذارد . 

از اندام ؛ اخلاق و رفتار مرد تعریف کنید . 

در خانم ها اظهار محبت با دوستت دارم ، در آقایان با تحسین و در کودکان با تشویق است . 

باید و نباید های تشویق در کودکان :

 

  • اگر می خواهید بچه ها را تشویق کنید توجه کنید تشویق یک جور نباشد . گاهی تشویق گفتاری ، گاهی رفتاری ، گاهی نوشتاری و گاهی مادی .
  • تشویق متناسب با سن بچه باشد 
  • به اندازه بودن تشویق  : اگر اندازه تشویق بزرگتر از اندازه کار است نتیجه معکوس می شود . مثلا : اگر نمره ریاضی ات 20 شود برایت موبایل 500000 هزار تومانی می خرم ! ، این اشتباه است .
  • تشویق باید واقعی باشد . مثلا : « بهترین پسر روی زمین هستی . چرا دروغ می گویید » . چیزی را بگویید که واقعیت داشته باشد .
  • گاهی در مقابل دیگران 
  • تشویق مشخص باشد : مشخصا باید بگویید چون دیروز دیدم که اسباب بازیتان را به دوستتان دادید پس برایتان هدیه می خرم اما اگر کلا بگویید چون پسر یا دختر خوبی بودید ، این اشتباه است .

 

  • همسر یک طلبه

مقدمه

۰۳ مهر ۹۲

هو الخبیر

با سلام و احترام

ریشه عمده گرفتاری خانوادگی ؛ چه در تعامل زن و شوهر با هم ، چه در تربیت فرزند این عدم آگاهی است . کمی آگاهی است . چیز هایی که خیلی خیلی توی رابطه بدیهی است ولی گاهی می بینیم نیست . باید بررسی کنیم چرا دنبال این آگاهی نیستیم ؟

احساس می شود این آگاهی وجود ندارد . دغدغه آگاهی نداریم . چرا بعضی ها این احساس  نیاز به آگاهی را نمی کنند ؟ 

با این سوال بحث شروع می شود « چرا به دنبال کسب آگاهی نیستیم ؟ » اگر واقعا همه ی مشکلات از ضعف آگاهی شروع می شود . 
مشکلات زندگی چند علت دارد . بی عقلی ، بی فکری ، مشورت نکردن ، نصیحت نپذیرفتن ...

اگر همه چیز از عدم آگاهی ناشی می شود پس چرا به دنبال آگاهی نیستیم ؟؟؟

اولین دلیل : من ارزش و اهمیت آگاهی را نمی دانم.

خبر ندارم ، واقف نیستم که چقدر آگاهی اهمیت دارد . آگاهی در تربیت ، این ها بحث 100 سال پیش نیست . همین الان تو دوره اتم و لیزر و اینترنت و ماهواره ، بعضی کودکان خود را کتک می زنند . این ها افسانه نیست . این ها نمی دانند کارشناس می گوید کتک زدن رسم تربیت نیست ، هنوز بعضی برای تربیت فحش می دهند ، مراقب زبان در خانه نیستیم ، چرا؟؟؟

چون دنبال آگاهی نیستیم وگرنه به دنبال آگاهی بیشتر می رفتیم تا غبار از آگاهی قبلیمان برداریم . گاهی چیزی را بلدم اما اگر آگاهی ام بیشتر شود یک انگیزه تازه پیدا می کنم « تلنگر ؛ لازمه ی زندگیست » 

چقدر آگاهی مهم است ؟؟؟ درد کجاست ؟؟؟

هر ایرانی 10_ 18 دقیقه مطالعه می کند که بخشی از آن روزنامه است و هر ایرانی به طور متوسط روزانه 4 ساعت و نیم تلویزیون تماشا می کند .

اگر این زمان را برای کتاب خواندن می گذاشتیم صد برابر آگاهیمان بیشتر می شد و هیچ بد آموزی هم نداشت . از این سریال می خواستیم یک نکته خوب برداشت کنیم که خود و جوانمان آگاه شود 200 نکته بد آموزی داشت .

اهمیت نقشه را نمی دانیم . در زندگی ، بدون نقشه نمی توان حرکت کرد . 

زندگی نقشه می خواهد . من با شوهر بد اخلاقم چه طور زندگی کنم ؟ نقشه می خواهد .

چیکار کنم بچه ها لوث و پر توقع بار نیایند ؟ نقشه می خواهد . 

با خانم ام که اینقدر نسبت به مادر من حساسیت دارد چیکار کنم ؟ نقشه می خواهد . 

باید اول دغدغه اینکه نیاز به آگاهی دارم ایجاد شود .

امام علی « علیه السلام »: یا کمیل ؛ هیچ کاری نیست مگر تو نیازمند شناختی . 

می گویم : قبل ازدواج چند تا کتاب خواندید ؟ می گوید : مگر باید کتاب هم می خواندم .

چند تا مشورت ؟ ... فکر میکردم عشق مهم است . دوستش دارم . دوستم داره . پس کافیه ...

حرکتی به اسم زندگی مشترک ، آیا این شناخت و آگاهی نمی خواهد ؟؟؟
ابتدا به دنبال شناخت نیستیم .  آن موقع که بحران به وجود می آید تازه بیدار می شویم . 

شناخت و قدر و قیمت آگاهی را بدانیم .

امام صادق « علیه السلام » : اگر مردم می دانستند که آگاهی مفید چه فایده ای دارد هر آینه به جستجوی آن بر می آمدند آگر چه برآن خون بریزند و در ژرفای دریاها فرو روند. 

دومین دلیل : توهم بلد بودن و بی نیازی .

ریشه ی خود این قضیه غرور است .  توهم بی نیازی ؛ توهم یک تصور غلط است . موهوم است . فکر میکنیم که آگاه هستیم . اصلا تصور میکنیم که بلدیم ، غبار روبی کنیم . 

خداوند مگر در قران نگفته است بخوان ، بخوان ، بخوان 

  این برای آن است که غبار ، روبی شود . از دل من ، از آگاهی من ، آن چیزی که به واسطه غفلت ها ، غبار روی آگاهی من را گرفته است که دیگر به آن عمل نکنم . 

حضرت یعقوب « صلی الله علیه و آله و سلم » هیچ گاه پسرش را به اسم صدا نکرده است و گفته است پسرم . این چه ادبیاتی است که فرزندش را به اسم صدا می زند « علی ، محمد ، صادق »

چرا دنبال آگاهی نیستم ؟ چون تجربه نکرده ام که آگاهی با آدم چه می کند . تجربه باید بکنم که یک تغییر رفتار من ، چقدر تغییر رفتار در همسرم را ایجاد می کند . 

اگر جدی باشم که قدر دان باشم از خانم ام ...

این چه اشکالی دارد که هر آقایی که از در خانه وارد می شود مدام به دنبال چیز خوشگل بگردد و به همسرش بگوید : چه خوشگل شدی . اینجا را شما مرتب کردی چقدر خوشگل شده است .

بعضی از ما احساس می کنیم تحصیلات مترادف با آگاهی است ؟ نه اینطور نیست . 

آن آگاهی مفید که لازمه زندگی است کم داریم . 

امام صادق «علیه السلام » : بهترین دانش آن است که تو را اصلاح کند . 

آیا کتابی خوانده ام که حسادتم را درست کند ، که سخت گیری و درک نکردنم اصلاح شود ؟ چقدر دنبال بهترین دانش بودم . 

همه اش به فکر بهترین انتخاب رشته فرزندش است . چیزی هم یاد دختر دهید که وقتی رفت خانه شوهر دمار از روزگارش در نیاورد . چیزی یاد پسر دهید تا تا خون به جگر همسرش نکند . 

علم نافع چیست ؟؟؟

علم نافع چهار چیز است : 1. خداشناسی   2. نعمت شناسی   3. و ظیفه شناسی    4 . آسیب شناسی 

آسیب های خانواده کجاست : 

1. اقتدار شکنی : معمولا چیزی است که خانم ها به سر شوهرشان در می آورند . 

2. حرمت شکنی 

3. عهد شکنی : زن و شوهر قول هایی را قبل ازدواج به هم داده اند ، عهد و پیمان هایی بسته اند ، وفا داری به عهد و پیمان .

4. از لحاظ دینی خانه ما ضعیف است .

5. خود خواهی 

__________________________________________

ب ن : برای من مطالب پر باری بود . ان شاالله برای شما نیز چنین باشد و فقط شنونده و خواننده نباشیم . عمل به شنیده ها شرط است .  



  • همسر یک طلبه

گپ دوستانه

۰۳ مهر ۹۲

به نامش و یاریش 

سلام به دوستان عزیز وبلاگی

قصد دارم در رابطه با آسیب های خانوادگی ، هر مطلبی را که فرا می گیرم در وبلاگم پیاده کنم . دقیقا عین مطالب استاد ارجمند « دکتر حورایی » . 

هدفم از این کار درس پس دادن است . هم برای خودم تکرار می شود و هم ان شاالله برای شما نیز مفید خواهد بود . 

اگر چنانچه این عمل موجب رضایت شما خوبان است لطفا همراهی کنید . من بسیار خوشحال می شوم از اطلاعات شما مطلع شوم و آن ها را در زندگیم به کار گیرم .

این مطالب ، قسمت بندی شده و به هم پیوسته اند . 

با تشکر

  • همسر یک طلبه

باران و اجابت دعا...

۳۱ شهریور ۹۲

هو السمیع

سلام ؛ سلامی گرم به زلالی قطرات باران

گاهی ظرف وجودت از تحمل لبریز می شود و التماس پشت التماس ، بهانه پشت بهانه که دنیا می شود قانون را دور بزنی با کمی رشوه ، پیاده ام کنی . بگذار باقی اش ارزانی کسانی باشد که ...

دیشب دلم باران می خواست تا نم اش صورتم را نوازش کند و غبار خستگی را برکند . تا بوی خاک به مشامم برسد و سادگی لمس شود . صاعقه ای زد ، هوا روشن شد . نم نم ، شار شار . به وزیدن گرفت . خیلی  نرم ؛ خیلی آرام . پاها به سوی ایوان شتابیدن گرفت . لحظه ای مکث . چه هوای پاکی ، چه بوی مطبوعی  . قدم زنان خود را به آغوش باران سپردم . چهره ام خیس شد و اشک در چشمانم حلقه بست . انگار خدا منتظر شنیدن صدایم بود . خیلی صبور ، خیلی مهربان . دیدم لحظه ؛ لحظه اجابت دعاست . دل دل کردن را با دست کنار زدم  و به یکباره صدایش زدم  خداااااااااااااااا ....

او بود و من بودم  و ... 

صدا در درونم خفه شده بود . چه سخت است بغض خوردن و ...

نمیدانم آنچه می خواهم به مصلحت است یا نه ؛ تو خود به بهترین شکل آنچنان که شایسته ی توست رقم بزن روزگارم را ...

به مانند سنگی در رودخانه که از هر سو موج ها ، برگ ها ، کلوخ ها ... بر من هجوم می آورند سکوت می کنم تو پناه دل بی پناهم باش . 

امام صادق « علیه السلام » فرمود: در چهار وقت به دنبال دعا باشید: 

  1. وزش باد 
  2. زوال سایه‌ها (که همان ظهر شرعی است)
  3. نزول باران 
  4.  هنگام ریزش اولین قطره از خون شهید، چون در این اوقات، درهای آسمان گشوده خواهد شد.    

                     کلینی ، محمد بن یعقوب ، اصول کافی ، ج 2، ص 476

  • همسر یک طلبه

علم یا ثروت ؟؟؟

۳۰ شهریور ۹۲

هو العلیم

سلام ؛ سلامی گرم و صمیمی به دوستان وبلاگی و هم کلاسی های قدیمی

ندا ملکی در آفتاب شرقی ، باب سخن را با این سوال آغاز کرد که « علم بهتر است یا ثروت ؟ » 

بی اختیار ما را روانه ی  شانزده سال پیش کرد و خاطرات تلخ و شیرینش ...

اول ابتدایی و مدرسه دخترانه ی نرجس . آن زمان اولی ها دو ماهی زودتر به مدرسه می رفتند تا مقدمات انجام شود و در این مدت حروف الفبا آموزش داده شود . به علت کمبود مدرسه ، دختر ها و پسر ها همزمان با هم درس می خواندیم . یک کلاس مخصوص دخترها و یک کلاس مختص پسرها . خوب یادم است معلم دخترها آقای شیری نام داشتند و بسیار مهربان . به علت فضای کم کلاس و تعداد بالای دخترها ، سقف کلاس را پایین آوردند . دقیقا یادم نیست اما یک ده نفری باید به کلاس پسرها می رفتند و جزء آن کلاس می شدند . از بخت پر اقبالمان من شامل آن گروه شدم . جایتان خالی یک هفته ای گریه پشت گریه ؛ که من به کلاس پسر ها نمی روم . به چه حقی این آرامش را از من می گیرند . من این کلاس را دوست دارم و با دخترها راحت ترم ... این خاطره تلخ ذهنیت بدی را در من از مدرسه ایجاد کرد و باعث شد هیچ وقت دوران ابتدایی را دوست نداشته باشم . یادم می آید معلم آن کلاس تپل بود و من همیشه از چاقی بدم می آمد. حس می کردم آدم های چاق ، تنبل و بد اخلاق اند . « جسارت نباشد این حس دوران کودکی بود . » 

انگار این خاطره ی تلخ جا خشک کرده است و با تلنگری بیدار می شود . 

علم بهتر است یا ثروت ؟ موضوع انشاهایمان بود و من عقیده داشتم هر دو خوب هستند و نمی توانند جدای از هم باشند با علم می توانی کسب ثروت کنی و با ثروت می توانی کسب علم !!!

اما آیا واقعا این گونه است ؟؟ حقیقتا همیشه این تفکر که کدام بهتر هست در ذهن من بوده است و امروز کارشناس محترم با استفاده از احادیث ، جواب روشنی دادند :

از امام علی « علیه السلام» پرسیدند : یا علی العلم افضل أم المال ؟

امام پاسخ دادند : ان العلم افضل .

پرسیدند به چه دلیل ؟ 

« لان العلم میراث الانبیاء و المال قارون و هامان و فرعون و عاد و شداد »

(زیرا علم میراث پیامبران است و مال میراث قارون و هامان و فرعون و شدّاد است.)
         
  «لان المال تحرسه والعلم یحرسک»
زیرا مال را تو باید نگهداری کنی ولی علم ترا حفظ می کند.
 
«لان لصاحب المال اعداء کثیرة ولصاحب العلم اصدقاء کثیرة» 
زیرا ثروتمند دشمنان بسیاری دارد و دانشمند دوستان فراوانی دارد.
 
«لان المال إذا تصرفت فیه ینقص والعلم إذا تصرفت فیه یزید»
زیرا وقتی در مال تصرّف کنی کاهش می یابد، ولی وقتی در علم تصرّف کنی افزوده می شود.
 
«لان صاحب المال یدعى باسم البخل واللوم، و صاحب العلم یدعى باسم الاکرام والاعظام»
زیرا ثروتمند به نام بخیل و لئیم خوانده می شود، و دانشمند با اکرام و اعظام خوانده می شود.
 
«لان المال یخشى علیه من السارق والعلم لا یخشى علیه»
زیرا این ترس وجود دارد که مال را دزد ببرد ولی در مورد علم ترسی وجود ندارد.
 
«لان المال یندرس بطول المدة ومرور الزمان والعلم لا یندرس ولا یبلى»
زیرا مال با طول مدّت و گذر زمان فرسوده و کهنه می شود. و علم کهنه نمی شود و دچار آفت نمی گردد.
 
«لان المال یقسی القلب والعلم ینور القلب»
زیرا ثروت باعث قساوت و سنگدلی می شود و علم قلب را نورانی می کند.
 
  " منبع : 
کشکول بحرانی، ج1، ص27. به نقل از امام علی‌بن‌ابی‌طالب، ص142."
 
 
 
 

 

  • همسر یک طلبه

سنت شکنی !!!

۲۹ شهریور ۹۲

هو البصیر

سلام ، سلامی به آرامش دل های خسته

شاید تا به حال برایتان رخ داده باشد که بر خلاف عرف و عادت جامعه ای چه کوچک ، چه بزرگ دست به کار شده باشید . 

اگر اینگونه باشد طعم تلخ اما شیرین آن را چشیده اید . 

جایتان سبز ، روز ولادت حضرت معصومه «س» جشن عقد کنان برادرم بود . از همه ی آشنایان و فامیل اصرار که از ارکسترهای «غرب زده » دعوت کنید تا شادی جشنتان دو چندان شود و بیشتر خوش بگذرد ، همیشه که نمی شود غم باشد . آرامش هم در زندگی لازم هست و از ما انکار که "نه " آرامش به چه قیمتی ، آیا گناه شادی است ؟ با اینکه همگی می دانستند که حرام قطعا در چنین مجلسی رخ خواهد داد باز هم اصرار پشت اصرار که یک شب هزار شب نمی شود ...

بدون رو در بایستی به آنها گفتیم ما مجلس حرام نمی خواهیم و مولودی یا مجلس گردون خواهیم آورد . آرامش اگر با گناه حاصل می شود ارزانی خودتان . ما آرامش را در مجالس گناه جستجو نمی کنیم.

اکثر مهمان ها نیامدند ، نه اینکه فکر کنید خم به ابرو آوردیم که چرا نیامدند یا ای کاش مطابق میل آنها رفتار میکردیم که جشنمان پربارتر میشد نه...

آنهایی که مجلس حرام را به حلال ترجیح دهند همان بهتر که نباشند . 

اینطور شد که ما ماندیم و یک دیگ غذای دست نخورده ! به ذهن مبارک ام رسید این نیز می تواند بانی خیر شود و به مادرم پیشنهاد دادم که باقی غذاها را به فقرا تقسیم کنید . اینگونه دعای خیرشان پشت و پناه عروس و داماد نیز خواهد بود 

 غذاها تقسیم شد گفتم : بروید ، نوش جان کنید که گوشت شود به جانتان ان شاالله ...

 

 

  • همسر یک طلبه

هو الحق

من : الو ... سلام ، خوبید ؟ ، خسته نباشید .

عشق من : سلام خانمی « شیفته خانمی گفتنشان هستم » ، ممنون ، شما خوبید ؟

من : ممنون ، بد نیستم .

عشق من : چی شده ؟ چرا حالتون خوب نیست ؟

من : کمی معده درد دارم . فکر میکنم اثر صبحانه نخوردن های دوران مدرسه است که الان داره خودش رو نشون میده ، مامان می گفتند: صبحانه بعد مدرسه ... اما گوش به حرف نبودم که نبودم و حالا چوب گستاخی هام رو می خورم .

عشق من : دکتر رفتید ؟ 

من : نه ، فکر نمیکنم دکتر نیازی باشه ، خوب میشه ، چیز مهمی نیست . « به شدت از مصرف دارو متنفرم . تا یک قرص و شربت بخواد از گلوم پایین بره  حسابی بد و بیراه نثار این وجود مبارک میکنم . »

همان طور از «عشق من»  اصرار و از من انکار .

عشق من : اگه خودتون دکتر نرید خودم که اومدم حتما این کار رو خواهم کرد . شما به حق الله و حق النّاس توجه می کنید اما آیا می دونید حق النفسی هم وجود داره ؟ 

من :  حق النفس !!!؟

عشق من : بله ؛ حق النفس . شما علاوه بر اینکه نسبت به حق الله و حق النّاس مسئول هستید ، در برابر حق النفس نیز باید جوابگو باشید . خداوند در برابر هر نعمتی که در وجود شما قرار داده ، این واجب را هم قرار داده که به درستی از آنان بهره مند شوید و جسمتان را به زحمت نیندازید . 

اگر خداوند به شما اعضاء سالم داده ، این وظیفه شماست که از آن مواظبت کنید . معده ؛ دست ، چشم ... 

من : واقعا تا به حال به این موضوع توجه نکرده بودم و خود را مالک همه ی اعضایم می دانستم و اهمیتی که بایستی رعایت می کردم را نادیده گرفته بودم . از این جهت از خود دلگیر شده بودم که چرا اینقدر غفلت ! کجای عملم لنگ می زند که توفیق توجه از من سلب شده . 

واقعا گاهی یک تلنگر برای بیدار شدن لازم است .

بله خداوند فقط بندگی را در رکوع و سجود نمی بیند . 

پیامبر اکرم «صلی الله علیه وآله و سلم » می فرمایند : « لکل بشیئ زکاة و زکاة الابدان الصیام » 

برای هر چیزی زکاتی است و زکات بدن ها روزه است . الکافی ج 4 ص 62

و اهمیت سلامتی بدن را اینگونه نشان میدهند...

بدن باید سلامت باشد و برای رسیدن به کمال خرج شود . در راه خیر به کار گرفته شود . چه خوب می شود اگر از دوران بچگی " حق بدن و نفس " خود را بشناسیم و در حفظ آن ها کوشا باشیم . 

خداوندا توفیق ام بده تا :

نعمت هایت را به درستی بشناسم و حقشان را به جا آورم . آنگونه که شایسته ی توست . 

قدر دان نعمت های بی کرانت باشم و هیچ یک را بی اهمیت تلقی نکنم .

چشمانم به گناه آلوده نشود و نامحرمی را به نظاره ننشیند .

دست هایم در دست خیانتکاران قرار نگیرد .

پاهایم جز برای خیر در تکاپو نباشند .

زبانم بر غیبت و تهمت نچرخد . 

گوش هایم تمایلی به شنیدن حرف های گزاف وبیهوده نداشته باشند. 

و ذهن ام در فکر ویرانی خانه ای نباشند .

خدایا توفیق ام ده مرد عمل باشم نه حرف ... 

خدایا در برابرت ضعیف و ذلیلم ؛ به دل های شکسته قسم ؛ به ضعیفی ام رحم کن و "ذهن"  آن کودک بازیگوش که به هر کجا سرک میکشد و "دل " آن پروانه ی رنگارنگی که به هر رنگی رنگ می بازد ، را خود هدایتگرشان باش...

حمد و سپاس مخصوص خداوند است.



 

  • همسر یک طلبه

قضاوت کردن

۰۲ شهریور ۹۲

هو العالم

خداوندا ؛ به من بیاموز قبل از آنکه درباره راه رفتن کسی قضاوت کنم ، کمی با کفش های او راه بروم ...

گاهی اوقات بدون آنکه متوجه باشیم نسبت به کسی یا چیزی ، نظر مثبت یا منفی پیدا می کنیم که شاید خلاف واقع باشد . ممکن است نا خواسته دلی بشکند ، نظری تغییر کند، خیری به ضرر مبدل شود ، خدای ناکرده حق الناسی ایجاد شود و آنگاه دیگر پشیمانی سودی ندارد .

و چه حس دردناکی دارد چوب قضاوت نادرست دیگران را خوردن . آن زمان است که بغض هم دیگر یارای ترکیدن ندارد و چشم هم توان باریدن . مات و مبهوت فقط خدا را صدا میزنید و می گویید الله اعلم  .

مگر اینگونه نیست که قضاوت فقط مختص خداوند است و حتی خداوند نیز قضاوت خود را تا قیامت به تاخیر می اندازد تا مگر شاید بنده اش به صراط مستقیم باز گردد .

پروردگارا ؛ یاری ام کن تا هیچ گاه نسبت به گفتار ؛ کردار و پندار کسی قضاوت نکنم ...

 

  • همسر یک طلبه

و سلام نام خداست

۳۱ مرداد ۹۲

سلام ؛ سلامی به گرمای دل یک عاشق

باب سخن از سلام باز شد تا با جواب سلام های  آب دار و مشتیتان ، دلمان گرم نوشتن شود و دل دل کردن را چادر به سر ، راهی خانه اش کنیم که حسابی شرمنده مان کردید ...  باشد این استقبال  پر حرارت را به فال نیک میگیریم  و میگوییم حکمت است شاید ... این نیز بگذرد.

خوب تا الان که شکر خدا برد با من است توی این بازی برد و باخت روزگار . من ماندم و هفتاد ثواب جانانه در پرونده اعمال . نوش جانم باشد و خنکای بهشت گوارای وجودم .

خودم جواب سلام ها را برای این دل خسته و تیر خورده ردیف می کنم تا مرحمی باشد بر جراحات سوزناک و نمک خورده اش .

اولین سلام  تقدیم به « عشق من »  که یازده روز است درد فراغ بر من رو آورده و سخت دلتنگ هجرشان  هستم . هر روز که چشم می گشایم فقط روزها را ورق می زنم تا چه زمان  " گلم " منت بر چشمانم میگذارند . ذکر دعای سلامتی بر لبانم پر و سکه های صدقات از جیب پدرم خالی ...

سلام از ته ته دلم به همه ی دوستان وبلاگی که دلهاشان از شدت عشق میل به تپیدن دارد.

سلام ؛ سلامتی میاره ، به سلامتیه  همه ی لیلی ها ، همه ی مجنون ها ... التماس دعا 

 

 

 

  • همسر یک طلبه

هو العشق

۲۸ مرداد ۹۲

ق ن 

1391/3/12 ،  جمعه " السلام علیک یا صاحب الزمان " روز میلاد امام جواد(ع) در حرم مطهر امام رضا (ع) با توسل به ایشان در دارالحجه خطبه عقدمان توسط آقای پژمان فر ، نماینده مجلس  مشهد مقدس خوانده شد و قرار بر این شد که من و " عشق من" قرار دل بی قرار مان شویم .

____________________________________________________________________________________________________________________________

 
سلام  ، سلامی به تپش دل یک عاشق 

قریب به یک سال و سه ماه است که از هم نفس شدن ، همراه شدن و هم دل شدنمان می گذرد . من ؛  همه ی زندگیم را در " عشق من " می بینم ، در صدایش ، در تبسّم اش ، در نگاهش ، که غم ها را از دلم می زداید . 

من و " عشق من " بنایی محبوب تر از همه ی بناها ساخته ایم . بنایی بر پایه ی مهر و با هدف آرامش  و نردبانی ساخته ایم به سوی عشق الهی .

در این میان بهترین هدیه ای که " عشق من " به من دادند آزادی بود . آزادی در عمل ؛ آزادی در تفکر ؛ آزادی در عقیده ؛ آزادی در انتخاب و آزادی در حجاب ...

نمک نشناسی است اگر بگویم پدر و مادر عزیزم  اینگونه نبوده اند و قدر نشناسی است اگر بگویم " عشق من"  آزادی دوران مجردی را از من سلب کردند . انگار این نوع اش طعم دیگری دارد . طعمی به مانند انار ترش ، از آن هایی که زیر زبان را جمع میکند و آب دهان را سرازیر ...

جای سجده شکر در نمازم خالی نیست و همان طور که مهربانم گفتند الله را همواره شاکرم تا مبادا غیب شوند ...

از صمیم قلب  و با تمام وجود در گوش نسیم میخوانم تا به دیار همسرم ، آنجا که نفس می کشند بوزد و بنوازد آهنگ دل شیدایم را :

" عشق من " واژگانم در برابرتان یتیم و سیاه پوشند آن زمان که توان وصفتان را ندارند و تحمل این بار بر شانه هایشان بسی طاقت فرساست .

" عشق من" تصدق قلب پاک و مهربانتان شوم یا دلسوزی و صبوری بی انتهایتان . قربان آن چشمان پر محبت و معصومتان که برق نگاهتان قلبم را به لرزه می اندازد و نگاه پر مهرتان رحمت الهی را بر زندگیم می گستراند شوم یا خلوص نیت پاکتان ؛  به فدای کدامین شوم که لایقتان باشد . 

" عشق من " چراغ هدایتم باشید در این ظلمات و آنگاه که بین دو راهی های انتخاب سرگردان می شوم سفینه ی نجاتم . با محبتتان برایم پلی بسازید برای وصال محبوب حقیقی ...

و من

من چگونه می توانم رفیق راهتان باشم ، از بیراهه ها نهراسم و دلم محکم باشد تا بیمی از لغزش ها نداشته باشم .

چه ضمانتی دارم جز آن خدایی که دلم را با دیدنتان نرم کرد و پاهایم را در این مسیر نهاد .

و من چگونه زینت شایسته ای برایتان باشم در حالیکه شما بهترین زینت اید برای من .

باشد که خداوند ان شاء الله یاور راهمان باشد...

 

 

  • همسر یک طلبه

به نام او

۲۸ مرداد ۹۲

به نام او که زینت زبان ها و یادگار جان ها نام او ؛ به نام او که آسایش دل ها و آرایش کارها به نام او ؛ به نام او که رَوح رُوح ها و مفتاح فتوح ها نام او ؛ به نام او که فرمان ها روان و حال ها بر نظام از نام او .

بس قفل ها که به این نام از دل ها بر داشته ، بس رقم های محبت که به این نام در سینه ها نگاشته ، بس بیگانگان که به وی آشنا گشته ، بس غافلان که به وی هشیار شده ، بس مشتاقان که به این نام دوست را یافته ؛ هم یاد است و هم یادگار ، به ناز می دار تا وقت دیدار .

  • همسر یک طلبه